خطبه 052-در نکوهش دنيا
[صفحه 184] خطبه التصرم آگاه باشيد دنيا رونهاده به تمام شدن و اعلام کرده به فنا و زوال و تغيير يافته خوبي آن و پشت کرده سرعت کننده و آن ميراند به سوي فاني کردن ساکنين خود را و ميراند به سوي مرگ همسايگان خود را و تلخ شده از آن آنچه بود شيرين و تيره شد از آن آنچه بود صافي پس باقي نمانده از آن مگر تهماندهاي مانند تهمانده مشک کوچک يا يک مرتبه آشاميدني مانند آشاميدن آب اندازهگيري شده با سنگ اگر بمکد آن را تشنه سيراب نميشود پس تصميم بگيريد بندگان خدا بر کوچ کردن از اين سراي که مقدر شده بر اهل آن زايل شدن و غلبه نکند شما را در آن آرزو و طولاني نيايد به نظر شما در آن پايان عمر به خدا سوگند اگر ناله کنيد مانند ناله کردن شتران حيران فرزندمرده و بخوانيد خدا را مانند نوحه کبوتر و زاري نمائيد مانند زاري زاهدان نصاراي تارک دنيا و بيرون آئيد به سوي خدا از مالها و فرزندان براي درخواست کردن نزديکي به سوي او در بلند شدن درجهاي در نزد او يا براي آمرزش گناهي که شمرده است آن را نامههاي نوشته شده او و نگهداشته آن را فرشتگان او ميباشد اندک در آنچه اميد ميدارم براي شما از پاداش او و ميترسم بر شما از عذاب او به خدا سوگند اگر آب شود دلهاي شما گداختني و روان سازد ديدههاي شما از جهت رغبت به سوي او يا از جهت ترسي از او خون را پس از آن عمر داده شويد در دنيا ماداميکه دنيا باقي است برابر و پاداش نميشود اين عملهاي شما اگر چه باقي نگذاريد چيزي را از کوشش خودتان با نعمتهاي او بر شما که بزرگند و رهنمائي کردن او شما را به سوي ايمان [صفحه 243] خطبه الاضحيه و از تمامي (حيوان) قرباني درازي گوش آن و سلامتي چشم اوست پس هرگاه سالم باشد گوش و چشم بيعيب است قرباني و کامل است هر چند باشد شکسته شاخ ميکشد پاي خود را به سوي قربانگاه و منسک اينجا جاي سر بريدن است
صفحه 184، 243.