حکمت 030
[صفحه 338] حکمه الدعائم پرسيدند از آن حضرت عليهالسلام از ايمان پس فرمود ايمان بر چهار ستون استوار است بر صبر و يقين و عدالت و جهاد و صبر از آن بر چهار نوع است بر علاقمندي و ترس و پارسائي و انتظار داشتن پس هر کس علاقمند شد به بهشت دوري گزيد از خواهشها و هر کس ترسيد از آتش دوري گزيد از حرامها و هر کس بيرغبت شد در دنيا خوار شمرد مصيبتها را و هر کس منتظر شد مرگ را شتابيد در نيکوئيها و يقين از آن بر چهار نوع است بر بينائي زيرکيست و بر دريافتن حکمت است و بر پند گرفتن از عبرت و روش پيشينيان است و هر کس بينا شد در زيرکي آشکار شد براي او درستکاري و هر کس آشکار شد براي او درستکاري ميشناسد عبرت را و هر کس بشناسد عبرت را پس گويا بوده در ميان پيشينيان و عدالت از آن بر چهار نوع است بر فهم فرورونده و فرورفتن به علم و نيکوئي حکم و استواري بردباري و هر کس دقت کرد دانست حقيقت دانائي را و هر کس دانست حقيقت را و سيراب بازگرديد از آبخورهاي حکم و هر کس بردباري کرد کوتاهي نکرد در کار خود و زيست در ميان مردم ستوده و جهاد از آن بر چهار نوع است بر امر کردن به نيکوئي و بازداشتن از کار بد و راستي در جاهاي نبرد و دشمني با بدکاران و هر کس امر کرد به نيکوئي محکم ساخت پشتهاي مومنين را و هر کس بازداشت از کار بد به خاک ماليد دماغهاي منافقين را و هر کس راست ايستاد در جاهاي نبرد بجا آورد آنچه را که بر عهده او بود و هر کس دشمن گرفت بدکاران را و خشم کرد براي خدا به خشم آيد خدا براي او و خوشنود سازد او را در روز قيامت [صفحه 339] و کفر بر چهار ستون استوار است بر کنجکاوي (بيش از اندازه) و نزاع کردن با يکديگر و بر کجروي و بر خلاف ورزيدن و هر کس کنجکاوي (بيجا) نمود بازگشت به حق و هر کس بسيار شد نزاع کردن به ناداني هميشگي شد کوري او از حق و هر کس کج رفت زشت گرديد نزد او نيکوئي و نيکو گرديد نزد او بدي و مست شد مستي گمراهي و هر کس خلاف ورزيد (از قبول حق) دشوار شد بر وي راههاي آن و سخت شد بر وي کار او و تنگ شد بر وي جاي بيرون آمدن او و شک بر چهار نوع است بر جدال کردن و ترسيدن و سرگرداني و رام....پس هر کس قرار داد لجاجت را شيوه خود بامداد نگشت شب او و هر کس ترسانيد او را آنچه در پيش اوست برگشت بر پاشنههاي خود و هر کس دو دل شده در شک پايمال ميکند او را سمهاي شيطانها و هر کس گردن نهاد به هلاکت دنيا و آخرت هلاک شد در هر دو
صفحه 338، 339.