نامه 069-به حارث همداني












نامه 069-به حارث همداني



[صفحه 291]

رسالته همداني و چنگ درزن به ريسمان محکم قرآن و آن را پند دهنده خود به شمار آورد حلال شمار حلال آن را و حرام شمار حرام آن را و تصديق کن به آنچه گذشت از حق و قياس کن به آنچه گذشته است از دنيا آنچه را که باقيمانده است از آن زيرا بعضي آن مي‏ماند به بعضي ديگر و آخر آن پيوسته است به اول آن (در نابودي) و همه آن تغيير يابنده و جدا شونده است و بزرگ شمار نام خدا را از اينکه ياد کني او را مگر بر حق و بسيار کن ياد کردن مرگ و آنچه را که پس از مرگ است و آرزو مکن مرگ را مگر با شرطي محکم (که عبادت است) و دوري کن از هر کاري که مي‏پسندد آن را صاحبش براي خودش و ناخوش مي‏دارد آن را به همه مسلمانان و دوري کن از هر کاري که عمل مي‏شود به آن در پنهاني و شرمنده مي‏شود از آن در آشکار و دوري کن از هر کاري هرگاه پرسيده شود از آن صاحب آن انکار کند آن را يا عذر بخواهد از آن و قرار نده نفس و ناموس خود را نشانه براي تيرهاي گفتارها و خبر مده به مردم همه آنچه را که شنيدي آن را و بس است اين (باشد دليل) دروغگوئي و بازمگردان بر مردم هر آن چيز را که خبر دادند تو را به آن و بس است اين (باشد دليل) ناداني و فروخور خشم را و درگذر هنگام

دست يافتن و بردبار باش هنگام خشم گرفتن و چشم بپوش يا پيروزي مي‏باشد براي تو (نيکوئي) آخر کار و به صلاح آور هر نعمتي را که نعمت داده آن را خداوند تو و ضايع مساز نعمتي را از نعمتهاي خدا که در نزد توست و بايد ديده شود اثر آنچه انعام کرده خداوند آن را بر تو

[صفحه 292]

و بدان که بهترين مومنها بهترين آنهاست از جهت بخشش نمودن از نفس خود و از خانواده خود و مال خود و به راستي تو آنچه را از پيش مي‏فرستي از نيکوئي مي‏ماند براي تو ذخيره آخرت آن و آنچه واپس مي‏گذاري مي‏باشد براي غير تو خير آن و دوري کن از ياري کسي که سست باشد راي او و ناپسند مي‏باشد عمل او زيرا مصاحب قياس مي‏شود با مصاحب خود و ساکن باش در شهرهاي بزرگ زيرا آنها محل اجتماع مسلمانهاست و دوري کن از منزلهاي غفلت و ستمکاري و کمي ياري‏کنندگان بر اطاعت خداوند و منحصر کن انديشه خود را بر آنچه تو را مهم باشد و بپرهيز از نشستن سر گذر بازارها زيرا آنجاها جاهاي حاضر شدن شيطانست و جاهاي پيشامد فتنه‏هاست و بسيار کن از اينکه نگاه کني به سوي کسي که برتري داده شده‏اي بر آن زيرا اين از درهاي سپاسگزاريست و مسافرت مکن در روز جمعه تا حاضر باشي به نماز مگر اينکه بروي در راه خدا يا در امري که معذور باشي در آن و اطاعت کن خدا را در تمامي امرهاي خود زيرا اطاعت خدا افزونتر است بر آنچه غير آن است و فريب ده نفس خود را در عبادت و مدارا کن با آن و مقصور نساز او را به (تکاليف شاقه) و درياب فراغت و شادي آن را مگر آنچه بوده واجب بر تو ا

ز فريضه واجبه و به راستي چاره‏اي نيست از ادا کردن آن و مراعان نمودن آن در محل آن و بترس از اينکه فرودآيد بر تو مرگ در حالي که تو گريزان باشي از پروردگارت در جستجوي دنيا و دوري کن از همراهي بدکاران زيرا شر به بدي بپيوندد و تعظيم کن خدا را و دوست دار دوستان او را و دوري کن از خشم گرفتن زيرا آن لشگري است بزرگ از لشگرهاي شيطان والسلام


صفحه 291، 292.