خطبه 002-پس از بازگشت از صفين












خطبه 002-پس از بازگشت از صفين



[صفحه 120]

خطبه الکهوف ستايش مي‏کنم او را براي تمام گردانيدن نعمت او و براي گردن نهادن به بزرگواري او و براي بازايستادن از نافرماني او و ياري مي‏خواهم از او براي نيازمندي به کفايت او زيرا گمراه نمي‏شود هر کسي که او راهنمائي کرد و نجات نمي‏يابد هر کس که وي دشمني کند با او و نيازمند نمي‏شود کسي که او کفايت کرد او سنگين‏ترين چيزيست که سنجيده مي‏شود و بهترين چيزيست ذخيره مي‏شود و گواهي مي‏دهم بر اينکه نيست خدائي جز خداي يکتا که او را شريکي نيست گواهي که آزموده شده باشد برگزيده آن اعتقاد شده خالص آن و چنگ مي‏زنيم به آن هميشه ماداميکه زنده دارد ما را و ذخيره مي‏کنيم آن را براي ترسهاي آنچه به ما مي‏رسد زيرا آن عقيده ايمان است و گشاينده نيکوئي است و خوشنودي خداوند است و راندن شيطان است

[صفحه 120]

و گواهي مي‏دهم بر اينکه محمد بنده اوست و پيامبر اوست فرستاد او را با دين آشکار و نشانه راستين و کتاب نوشته شده و نور درخشنده و روشني تابنده و امر آشکارکننده براي زايل کردن شبهه‏ها و با دليل آوردن با معجزات و ترسانيدن به آيه‏ها و با ترسانيدن با عذابها و مردم در فتنه‏هائي بودند که پاره شده بود در آن رشته دين و متزلزل گرديده بود ستونهاي يقين و مختلف شده بود اساس پراکنده شده بود امر و تنگ شده راه بيرون آمدن و کور شده راه بازگشت پس هدايت فراموش شده و کوري فراگيرنده نافرماني شده خداوند و ياري شده شيطان و فروگذارده شده ايمان پس ويران شده ستونهاي آن و ناشناخته شده نشانه‏هاي آن و محو شده راههاي آن و پوسيده گشت ريسمانهاي آن اطاعت کردند شيطان را پس در رفتند در راههاي آن و وارد شدند به آبشخورهاي او به کمک ايشان به راه افتاد و نشانه‏هاي او و برخاست پرچم او در فتنه‏هائي پايمال کرد آنها را با پاهايش و لگدکوب نمود آنها را با سمهايش و راست ايستاد بر روي قدمهاي خود پس آنان در آنجا حيرانها سرگردانها نادانها فريب خوردگان بودند در بهترين محل دنيا و بدترين همسايگان خواب آنها بيداري و سرمه آنها اشک در زميني داناي آنها

لجام شده و نادان آنها عزيز داشته شده

[صفحه 121]

آنان محل سر اويند و پناه امر اويند و خزينه علم اويند و مرجع حکمتهاي اويند و مخزنهاي کتابهاي اويند و کوههاي دين اويند به ياري آنان راست گردانيد کجي پشت او را و زايل نمود لرزش بدنش را

[صفحه 121]

کشتند بدکاري را و آبياري کردند آن را با فريب و درو کردند هلاکت را قياس نمي‏شود به آل محمد صلي الله عليه و آله از اين امت کسي و برابر نمي‏شود به آنها کسي که جاري شده نعمت آنها بر او هميشه آنان پايه دين و ستون يقينند به سوي آنان برمي‏گردد از حد گذرنده و به آنها مي‏رسد عقب مانده و براي آنان است خصوصيات حق حکومت و در آنهاست وصيت و ميراث بردن در اين وقت که برگشته حق به سوي اهلش نقل شده به جاي نقلش


صفحه 120، 120، 121، 121.