نامه 058-درباره جنگ صفين












نامه 058-درباره جنگ صفين



[صفحه 304]

رساله الصفين و بود آغاز امر ما اينکه به‏هم رسيديم ما و جماعتي از اهل و حال آنکه ظاهر اين بود که پروردگار ما يکي است و پيامبر ما يکي است و روش تبليغ ما در اسلام يکسان بود و نمي‏خواستيم از ايشان زياده کردن ايمان به خدا و تصديق به پيامبر او را و آنها نمي‏خواستند از ما زياده کردن را و کار يکنواخت بود مگر آنچه اختلاف کرديم در آن از خون عثمان و حال آنکه ما از آن بري هستيم پس گفتيم بيائيد چاره کنيم چيزي را که دريافته نمي‏شود امروز با خاموش کردن آتش عداوت و آرام نمودن عموم مردم تا استوار گردد امر و گردآئيد مردم تا توانا شويم بر قرار دادن حق در جاهاي خود گفتند بلکه چاره مي‏کنيم آن را با جنگ کردن و سر باز زدند تا پر و بال گشود جنگ و استوار گرديد و افروخته شد آتش آن و شدت کرد پس چون گزيد جنگ ما را و آنان را و فروبرد چنگالهاي خود را در ما و آنان قبول کردند در اين هنگام چيزي را که خوانديم آنها را به آن.... پذيرفتيم ما آن را که دعوت کردند به آن و شتابانديم ايشان را به سوي آنچه خواستند تا پديدار شد بر آنان حجت و بريده شد از آنان عذر آوردن پس هر که پايدار ماند بر اين از آنها اوست آن کس که نجات داد او را خداون

د از هلاکت و هر کس ستيزه کرد و پافشاري نمود پس او است نگونساري که پرده افکند خداوند بر دل او و برگشت حادثه بدي بر سر او سايه افکند (و آن کيفر نافرمانيست)


صفحه 304.