نامه 035-به عبدالله بن عباس
[صفحه 317] رساله الي ابن عباس پس از ستايش خداوند پس مصر فتح گرديد و محمد پسر ابيبکر رحمت کند او را خداوند شهيد شد پس نزد خدا اجر ميطلبم در مصيبت او درحاليکه او بود فرزند خيرخواه و کارگردان رنج کشنده و شمشير برنده و ستوني دفعکننده و به حقيقت بودم ترغيب ميکردم مردم را بر رسيدن (بياري) او و دستور دادم آنها را به فريادرسي او پيش از جنگ و خواندم آنها را در پنهاني و آشکار در برگشتن و رفتن پس بعض آنان ميآمدند با بيميلي و بعضي از آنان بهانه آورنده بودند به دروغ و بعض از آنان دست برداشت (از جهاد) ياري نرسانيد ميخواهم از خداوند اينکه قرار دهد به من از آنان گشايشي به زودي به خدا سوگند اگر نبود طمع من هنگام رسيدنم به دشمنم در شهادت و آماده کردن نفس خود بر مرگ هرآينه دوست داشتم که نمانم با اينها يک روز و ملاقات نکنم با ايشان هرگز
صفحه 317.