نامه 026-به يكي از ماموران زكات












نامه 026-به يکي از ماموران زکات



[صفحه 303]

رساله الامانه دستور مي‏دهم او را به پرهيزگاري خداوند در پوشيدگيهاي امر او و پنهانيهاي کردار او جائيکه نيست گواهي جز او و نه نگهباني جز او و دستور مي‏دهم او را به اينکه عمل نکند به چيزي از اطاعت خداوند در آنچه آشکار است پس مخالفت کند به سوي غير او در آنچه پنهان داشته و هر کس دوگونه نشد پنهان و آشکار او و کار او و گفتار او به تحقيق ادا کرده امانت را و خالص گرانيد و عبادت را و دستور مي‏دهم او را بر اينکه بر خلاف ميلشان با آنها روبرو نشود و دروغ نگويد با ايشان و رو برنگرداند از آنها به جهت برتري جستن بسبب حکومت کردن بر آنها زيرا آنان برادرانند در دين و ياري دهندگانند بر بيرون آوردن حق‏ها و براي تو در اين صدقه بهره‏ايست ثابت و حقي است آشکار و شريکاني داري از درويشان و ناتوانان نيازمند و ما حق تو را تمام مي‏پردازيم تو (نيز) حق آنها را تمام بپرداز وگرنه تو از بيشترين مردم هستي از نظر دشمن در روز قيامت و بدا به حال کسي که دشمن او نزد خدا بي‏چيزان و بيچارگان و سئوال‏کنندگان و دفع شدگان و وام‏دار و مسافران درمانده‏اند و هر کس خوار دارد امانت را و چرا کند در خيانت و پاک نساخت نفس خود و دين خود را از آن پس

به حقيقت فرودآورده به نفس خود در دنيا خواري و رسوائي را و او در آخرت خوارتر و رسواتر است و به راستي بزرگترين خيانت خيانت به امت است و زشتترين خيانت خيانت به پيشوايان امت است والسلام


صفحه 303.