نامه 017-در پاسخ نامه معاويه












نامه 017-در پاسخ نامه معاويه



[صفحه 302]

رساله الي معاويه و اما خواستن تو از من شام را من نيستم بدهم بر تو امروز آنچه را که منع کردم از تو ديروز و تا گفتار تو که جنگ خورد عرب را مگر نيم جانهائي که باقيمانده آگاه باش هر که را خورد او را حق به سوي بهشت است و هر کس خورد او را باطل به سوي آتش است و اما برابر بودن ما در جنگ و مردن پس نيستي رونده‏تر بر شک از من بر يقين و نيست اهل شام حريص‏تر بر دنيا از اهل عراق بر آخرت و اما گفتار تو ما پسران عبدمنافيم.... ما وليکن نيست اميه مانند هاشم و نه حرب مانند عبدالمطلب و نه ابوسفيان مانند ابيطالب و نه هجرت کننده مانند آزاد شده و نه خالص مانند چسبيده و نه راستگو مانند دروغگو و نه گرويده به دين مانند منافق (خيانتکار) و چه بد جا مانده است فرزندي پيروي کند پدر گذشته را افتاد در آتش دوزخ و در دستهاي ما است بعد از اين همه برتري پيامبري خوار گردانيدم به آن (کافر) ارجمند را و بلند گردانيديم به آن خوار را و هنگامي که داخل گردانيد خداوند عرب را در دين خود گروه گروه و تسليم شدند براي او اين امت از روي ميل و ناچاري بوديد شما از کساني که داخل شد در دين يا از روي ميل و يا از روي ترس هنگامي که رستگار شده بود اهل پي

شي‏گيرنده به سبب پيش گرفتنشان و يافته بودند هجرت کنندگان پيشين برتري خودشان را قرار نده براي شيطان در خود بهره‏اي را و نه بر نفس خود راهي را والسلام


صفحه 302.