خطبه 232-سفارش به ترس از خدا












خطبه 232-سفارش به ترس از خدا



[صفحه 94]

خطبه الفوز ستايش مي‏کنم او را براي شکرگزاري براي نعمت دادن او ياري مي‏خواهم از او بر اداي وظيفه‏هاي حقهاي او غالب است لشکر او بزرگ است بزرگواري او و گواهي مي‏دهم بر اينکه محمد (ص) بنده او و پيامبر او است خواند به سوي اطاعت او و جنگيد با دشمنان او براي حمايت کردن از دين او بازنمي‏گردانيد او را از اين جمع شدن بر تکذيب او و سعي تلاش کردن براي فرونشاندن نور او پس چنگ بزنيد به پرهيزگاري خداوند زيرا براي آن رشته‏ايست محکم است دستگيره آن و پناهگاهي است بازدارنده است بلندي آن و بشتابيد به مرگ و سختيهاي آن و عمل نمائيد براي آن پيش از رسيدنش و مهيا باشيد براي آن پيش از نازل شدنش به راستي پايان قيامت است و کفايت مي‏کند اين از نظر پند دهنده براي کسي که به عقل دريابد و پند گرفتن براي کسي که نادان باشد و پيش از رسيدن پايان آن چيزيست که مي‏دانيد از تنگي قبرها و سختي حيرت و ترس ظاهر شونده و به ناگهان و ترسهاي دهشت‏آور بيخودکننده و جابجا شدن استخوانها و دنده‏ها و از کر شدن گوشها و از تاريکي قبر و ترس وعده و پوشاندن قبر و استوار کردن سنگهاي آن

[صفحه 94]

پس بترسيد از خدا اي بندگان خدا به راستي دنيا گذرنده است به شما بر يک طريقه شما و قيامت گويا بسته شده‏ايد به يک ريسمان و گويا قيامت آمده است با علامتهايش و نزديک شده با نشانه‏هاي خود و نگهداشته شما را بر سر راه خود و گويا آن نزديک شده با سختيهايش و فروخوابانيده سينه‏هاي خود را به آخر مدت رسانيده دنيا اهل خود را و بيرون کرد آنها را از کنار تربيت خود پس بود همچون روزيکه گذشت يا مانند ماهي است به پايان رسيد و برگشت تازه آن کهنه شد و فربه آن لاغر گشت در جاي تنگ محل ايستادن و کارهاي در هم بزرگ و آتشي که سخت است آزار آن بلند است صداي آن بالا رونده است زبانه آن خشمناک است صداي پر هراس آن برافروخته است آتش سوزان آن دور است فرونشستن آن فروزانست هيمه آن ترسناکست تهديد آن پوشيده است قرارگاه آن تاريکست اطراف آن گرمست ديگهاي جوشان آن بسيار زشت است کيفرهاي آن و رانده شدند آنانکه پرهيز کردند پروردگارشان را به سوي بهشت گروه گروه ايمن شد عذاب و بريده شده سرزنش و دور شدند از آتش و آرام گرفت به آنان خانه آخرت و خوشنود شدند به منزل و قرارگاه آنانکه بود کارهاي آنها از دينا پاکيزه و ديده‏هاي آنها گريان و بود شب آنها در

دنيايشان روز از جهت فروتني و طلب آمرزش و بود روز آنها شب از جهت وحشت و بريده شدن از مردم پس قرار داد خداوند براي آنها بهشت را محل بازگشت و پاداش را پاداش نيک و بودند سزاوارتر به آن و سزاوار آن در عزت جاوداني و خوشي ثابت پس مراقبت کنيد بندگان خدا آنچه را که به رعايت آن رستگار مي‏شود رستگار شما و به تباه ساختن آن زيانکار مي‏شود تبهکار شما و بشتابيد در مدت عمرهاي خودتان به کارهايتان زيرا شما در گرو کارهائيد که جلوتر انجام داده‏ايد و مديون کرداريد که از پيش فرستاده‏ايد گويا فرودآمده به شما مرگ ترسناک پس بازگشتي نيست تا (عمل را) دريابيد و نه از لغزشي بخشوده مي‏شويد وادار و ما را خداوند و شما را به فرمانبرداري خود و اطاعت پيامبر خود و عفو کند از ما و از شما با فضل و رحمت خود

[صفحه 95]

ملازم شويد به زمين و صبر کنيد بر گرفتاري و نجنبانيد دستهاي خودتان را و شمشيرهاي خودتان را در خواهش زبانهاي خودتان و شتاب نکنيد به آنچه شتاب نکرده آن را خداوند براي شما همانا هر کس بميرد از شما بر فراش خود و او بر شناخت حق پروردگار خواست و شناخت حق پيامبر خود و اهل بيت اوست مي‏ميرد شهيد و ثابت مي‏شود اجر او بر خدا و سزاوار مي‏شود به پاداش آنچه که قصد کرده از عمل شايسته خود مي‏ايستد نيست به جاي کشيدن او شمشير خود را پس همانا براي هر چيز مدت و سرآمدي است.


صفحه 94، 94، 95.