خطبه 189-سفارش به تقوا












خطبه 189-سفارش به تقوا



[صفحه 69]

خطبه الفرقان مي‏داند خداوند صداي وحشيان را در بيابانها و گناهان بندگان را در پنهانيها و آمد و شد ماهيها را در درياهاي پر آب عميق و بر هم خوردن آب را به وسيله بادهاي سخت وزنده و گواهي مي‏دهم بر اينکه محمد برگزيده خداست و ايلچي وحي اوست و پيامبر رحمت اوست

[صفحه 69]

اما پس از ستايش پس سفارش مي‏کنم شما را به پرهيزگاري خداوند آن خدائيکه آغاز نمود آفريدن شما را و به سوي او مي‏باشد بازگشت شما و با اوست روا شدن مطلوب شما و به سوي اوست نهايت آرزوي شما و به طرف اوست راه راست شما و به سوي اوست نشانگاههاي پناهگاه شما پس به راستي ترسکاري خداوند داروي بيماري دلهاي شماست و.... کوري دلهاي شماست.... و شفاء بيماري بدنهاي شماست و صلاح تباهي سينه‏هاي شماست و پاک کننده نفسهاي شماست و روشني پوشش ديده‏هاي شماست و ايمني ترس دل شماست و روشني سياهي تاريکي شماست پس قرار دهيد اطاعت خدا را لباس باطني نه لباس ظاهري خودتان و داخل در باطن نه شعار ظاهري خودتان و آميخت به ميان دنده‏هاي خودتان و حکمران بالاي امرهاي خودتان و محل آبخور براي زمان ورود خودتان و شفاعت کننده براي رسيدن به مطلوب خودتان و سپر براي روز ترس خودتان و چراغهائي براي اندرونهاي قبرهاي خودتان و آرميدن براي درازي وحشت خودتان و گشايش براي اندوههاي جاهاي خودتان پس به راستي اطاعت خداوند نگهدارنده‏ايست از مهلکه‏هاي احاطه‏کننده و ترسهاي انتظار برده شده و گرميهاي آتشهاي برافروخته پس هر کس فراگيرد پرهيزکاري را دور شود از او سخت

يها پس از نزديک شدن آنها و شيرين شد براي او کارها پس از تلخي آنها و برطرف شد از او موجها پس از انباشته شدن آنها و آسان گشت براي او دشواريها پس از خسته کردن آنها و باريد بر او عزت پس از نايابي آن و بازگشت بر او مهرباني پس از رسيدن آن و روان شد بر او نعمتها پس از فرورفتن آن و به شدت باريد بر او برکت پس از اندک باريدن آن پس بترسيد از خداونديکه بهره‏مند کرد شما را به پند دادن خود و اندرز داد شما را بفرستادن پيام خود و منت نهاد بر شما به نعمت دادن خود پس رام گردانيد نفسهاي خودتان را براي پرستش او و بيرون آئيد به سوي او از حق اطاعت او

[صفحه 70]

پس از اين راستي اين اسلام دين خداونديست که برگزيد آن را براي نفس خود و پروريد آن را بر نظر عنايت خود و برگزيد او را براي بهترين آفريده خود و بر پا داشت پايه‏هاي آن را بر دوستي خود ذليل نمود دينها را به ارجمندي آن و پست نمود ملتها را به بلند کردن آن و خوار گردانيد دشمنان آن را به کرامت آن و مغلوب نمود مخالفين آن را به ياري کردن آن و ويران کرد رکنهاي گمراهي را با توانائي آن و سيراب نمود هر کس را که تشنه بود از حوضهاي آن و پر کرد حوضها را براي آب کشندگان آن سپس گردانيد آن را که گسيختگي نيست براي دستگيره آن و بازشدن نيست براي حلقه آن و ويراني نيست براي پايه آن و زايل شدن نيست براي پايه‏هاي آن و کنده شدن نيست براي درخت آن و بريده شدني نيست براي مدت آن و کهنگي نيست براي طريقه‏هاي آن بريدگي نيست براي شاخه‏هاي آن و تنگي نيست براي راههاي آن و دشواري نيست براي آساني آن و سياهي نيست براي سفيدي آن و کجي نيست براي راستي آن و کجي نيست در چوب آن و دشواري نيست براي راه گشاده آن و خاموشي نيست براي چراغهاي آن و تلخي نيست براي شيريني آن پس آن ستونهائي است ثابت گردانيد در حق ريشه‏هاي آن را و محکم گردانيد براي آنها پ

ايه آن را و نهرهائيست پر آب است چشمه‏هاي آنها و چراغهائي است افروخته شده است شعله‏هاي آنها و نشانه راهي است پيروي کرده به آن مسافران آنها و علامتهائيست قصد مي‏شود به آنها راههاي آنها و محل آبخورهائيست سيراب شده به آن واردين آنها قرار داده خداوند در آن نهايت خوشنودي خود را و بلنديهاي ستونهاي خود را و بالاترين عبادت خود را پس آن در نزد خداوند محکم است رکنهاي آن بلند است بناي آن نور دهنده است دليل آن روشن‏کننده است شعله‏هاي آن غالب است فرمانروائي آن بلند است نشانه آن ناياب است معارضه‏گري آن پس محترم داريد آن را و پيروي نمائيد آن را و ادا کنيد به سوي آن حقش را و قرار دهيد آن را به جاهاي خود

[صفحه 71]

پس به راستي خداوند پاک برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله را به راستي هنگامي که نزديک شد از دنيا سپري شدن و روآورد از آخرت....آوردن و تاريک شد رونق آن پس از درخشندگي و بر پا داشت اهل خود را بر ساق پاي سختي و درشت شد از آن فراش نرم و نزديک شد از آن کشيدن در بريده شدن از مدت آن و نزديک شدن از علامتهاي آن و فاني شدن از اهل آن و گسسته شدن از حلقه اجتماع آن و پراکنده شدن از ريسمان آن کهنه و نابودن شدن از نشانه‏هاي آن و آشکار شدن از زشتيهاي آن و کوتاهي از درازي آن قرار داد او را خداوند پاک رساننده براي پيغام خود و ارجمندي براي امت او و بهار براي اهل زمان او و سربلندي براي ياران او و شرافت براي ياران او سپس نازل کرد بر او کتاب را نوريست خاموش نمي‏باشد چراغهاي آن و چراغي است خاموش نمي‏شود افروختگي آن و دريائيست دريافته نشود ژرفاي آن و راه راستي است گمراه نمي‏کند راه روشن آن در روشني است تاريک نمي‏شود روشني آن و جداکننده‏ايست مغلوب نمي‏گردد دليل آن و بنائي است خراب نمي‏شود پايه‏هاي آن و شفائيست ترسيده نشود بيماريهاي آن و ارجمندي است مغلوب نشود ياري دهندگان آن و حقي است مغلوب نشود ياري دهندگان آن پس او معد

ن ايمان و وسط آن است چشمه‏هاي علم و درياهاي آن است و باغهاي عدالت و حوضهاي آنست و پايه‏هاي اسلام و ساختمان محکم آن و بيابانهاي حق و گوديهاي آن است و دريائيست نخشکانند آن را آب کشندگان و چشمه‏هائيست کم نمي‏گرداند آن را آب کشندگان و آبشخورهائيست نميکاهد آن را وارد شوندگان و منزلهائيست گمراه نمي‏شود از راه راست آن مسافرها و نشانه‏هائيست نابينا نشود از آن سيرکنندگان و تپه‏هائيست نمي‏گذرد از آن روآورندگان قرار داد آن را خداوند سيرابي براي تشنگي علماء و بهار براي دلهاي فقيهان و مقصدها براي راههاي نيکان و داروئي است نيست پس از آن بيماري و نوري است نيست با او تاريکي و ريسماني که محکم است دستگيره آن و پناهگاهي که مانع است بلندي آن و ارجمندي براي کسي که آن را دوست دارد و صلح است براي کسي که داخل شود به آن و راهنما براي کسي که پيروي نمايد آن را و عذر براي کسي که نسبت دهد آن را به خود و دليل براي کسي که سخن گويد به آن و گواه براي کسي که با دشمن جدال نمايد به آن و پيروزي براي کسيکه دليل آورد به آن و نگهدارنده براي کسي که عمل نمايد به آن و مرکب براي کسي که به کار برد آن را و نشانه براي کسي که نشانه جويد و سپر براي کسي که س

پر گيرد و دانائي براي کسي که در گوش گيرد و خبر براي کسي که نقل کند و حکم براي کسي که حکم کند.


صفحه 69، 69، 70، 71.