خطبه 182-آفريدگار توانا












خطبه 182-آفريدگار توانا



[صفحه 76]

خطبه اليفن ستايش خدائي را است که شناخته شده بدون ديدن آفريننده است بدون رنج آفريد مخلوقات را به توانائي خود و بندگي خواست از مالکان و سلاطين با پيروزي خود و سرور شد بر بزرگان به بخشش خود و اوست آنکسي که ساکن کرد در دنيا آفريده‏هاي خود را و فرستاد به سوي جن و انس پيامبران خود را تا پرده بردارند براي آنان از پوشش آن (زشتي دنيا) و تا بترسانند آنها را از زيانهاي آن و تا بزنند براي آنها مثالهاي آنها و تا بينا گردانند آنها را بر عيبهاي آن و تا به ناگهان روآورند بر آنان به اسباب عبرت از گردش تندرستيهاي آن و بيماريهاي آن و حلال آن و حرام آن و به آنچه آماده ساخته خداوند پاک براي فرمانبرداران از آنان و نافرمانان از بهشت و آتش و ارجمندي و خواري ستايش مي‏کنم او را روآورنده به سوي ذات او هم چنانچه خواست ستايش را از خلقان خود و قرار داد براي هر چيز اندازه‏اي و براي هر اندازه مدتي و براي هر مدتي نوشته‏اي

[صفحه 77]

قرآن امرکننده و نهي‏کننده است و ساکت است گويا و حجت خداست بر خلق او و فراگرفت بر آن پيمان آنها را و گرو گرفت بر آن جانهاي آنها را تمام کرد نور آن را و کامل کرد به آن دين خود را و قبض روح کرد پيغمبر خود را درود خدا بر او و آل او باد در حاليکه فارغ شده بود به سوي خلق از فرستادن حکمهاي هدايت به وسيله او پس تعظيم کنيد از او سبحانه آنچه را که تعظيم کرده از ذات خود زيرا پنهان نکرد از شما چيزي را از دين خود و فرونگذاشت چيزي را که خوش دارد آن را يا خوش ندارد آن را مگر قرار داد براي آن نشانه آشکار و آيه محکم بازمي‏دارد از آن يا بخواند به سوي آن پس خوشنودي او در آنچه باقيمانده يکيست و خشم او در آنچه باقيمانده يکي است

[صفحه 77]

و بدانيد که او هرگز خوشنود نمي‏شود از شما به چيزيکه دشمن گرفته است آن را بر کساني بود پيش از شما و هرگز خشم نمي‏کند بر شما به چيزيکه خوشنود شده به آن از کساني که بودند پيش از شما و جز اين نيست سير مي‏کنيد در اثر واضح گذشتگان و سخن مي‏گوئيد به بازگردانيدن گفتاري که گفته است آن را مردان پيش از شما به تحقيق کفايت کرد از شما نيازمندي دنياي شما را و ترغيب کرد شما را بر سپاسگزاري و واجب کرد از زبانهاي شما ذکر را و سفارش کرد شما را به پرهيزکاري و قرار داد آن را آخرين درجه خوشنودي خود و حاجت خود از خلق خود پس بترسيد از خداوندي که شما در پيش نظر اوئيد و پيشانيهاي شما در دست اوست و گرديدن شما در دست قدرت اوست اگر پنهان کنيد مي‏داند آن را و اگر آشکار نمائيد مي‏نويسد آن را و گماشته به شما حفظکنندگان با کرامت را فرونمي‏گذارند حقي را و اثبات نمي‏کنند باطلي را و بدانيد که هر کس بترسد از خدا قرار مي‏دهد براي او بيرون آمدني از فتنه‏ها و روشني از تاريکيها و جاويد مي‏سازد او را در آنچه خواهش مي‏کند نفس او و فرودمي‏آورد او را به جايگاه کرامت در نزد خود در سرائي که مخصوص ساخت آن را براي خود سايه آن عرش اوست و روشني آن

زيبائي اوست و زيارت‏کنندگان آن فرشتگان اوست و رفيقان آنان پيامبران او هستند پس بشتابيد به سوي معاد و پيشي گيريد بر اجلها زيرا مردم نزديکست که بريده شود به آنان آرزو و دريابد ايشان را سرآمد عمر و بسته شود از ايشان درب توبه به حقيقت برگشتيد در مثل آنچه درخواست کرده به سوي آن برگشتن را کسي که بود پيش از شما و شما رهگذرانيد بر سفر کردن از سرائي که نيست خانه شما و خبر داده شديد از آن به کوچ کردن و ماموريد در آن به توشه برداشتن و بدانيد که نيست براي اين پوست نازک شکيبائي بر آتش پس رحم کنيد بر جانهاي خودتان زيرا شما آزمايش کرديد آنها را در مصيبتهاي دنيا آيا ديدي بي‏صبري يکي از شما را از خاري که فرومي‏رود بر او و لغزيدني که خون‏آلود مي‏سازد او را و ريگ گرمي که مي‏سوزاند او را پس چگونه باشد حال آنگاه که باشد ميان دو طبقه از آتش هم‏خوابه سنگ و همنشين شيطان آيا دانسته‏ايد که مالک دوزخ هرگاه خشم گيرد بر آتش مي‏شکند بعض آن بعضي را براي خشم او و هرگاه زجر کند آن را (بانگ زند) برجهد ميان درهاي آن براي ناشکيبائي از بانگ زدن او

[صفحه 78]

اي پير بزرگسال که آميخته است او را سستي چگونه باشي تو و چون بپيوندد طوقهاي آتش به استخوانهاي گردنها و فرورود غلهاي جامعه تا بخورد گوشتهاي بازوها را پس بترسيد از خدا اي گروه بندگان در حاليکه شما سلامت هستيد در زمان صحت پيش از بيماري و در فراخي پيش از تنگي پس کوشش کنيد در بازکردن گردنهاي خودتان پيش از آنکه بسته شود گروهاي آنها بيدار سازيد ديده‏هاي خود را و باريک نمائيد شکمهاي خود را و به کار بريد قدمهاي خود را و خرج نمائيد مالهاي خودتان را و فراگيريد از بدنهايتان و بخشش کنيد آن را بر نفسهاتان و بخل نورزيد آن را از آنها به تحقيق فرمود خداوند پاک اگر ياري کنيد خدا را ياري مي‏کند شما را و ثابت مي‏کند قدمهاي شما را و فرمود خداوند بزرگ کيست آنکه قرض دهد خدا را قرض نيکو تا زياد گرداند آن را براي او و براي اوست پاداش با کرامت ياري نخواست از شما از خواري و قرض نخواست از شما از کمي مال ياري خواست از شما و براي اوست لشکرهاي آسمان و زمين و اوست غالب درست کردار و قرض خواست از شما در حاليکه براي اوست خزينه‏هاي آسمانها و زمين و اوست بي‏نياز ستوده و جز اين نيست خواست آزمايش نمايد شما را کداميک از شما نيکوتر است ا

ز جهت کردار پس بشتابيد به کارهاي خودتان مي‏باشيد با همسايگان خدا در خانه او رفيق ساخته به آنان پيامبران خود را و به زيارت آنها دستور داده فرشتگان خود را و گرامي داشته گوشهاي آنها را از اينکه بشنوند آواز آتشي هرگز و نگهداشته بدنهاي آنها را از اينکه برسند به خستگي و رنج امنيت فضل خدا مي‏دهد آن را به هر کس که خواهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است مي‏گويم آنچه را که مي‏شنويد و خداوند ياري خواسته شده است بر نفس من و نفسهاي شما و او بس است ما را و نيکوکار گزار است.


صفحه 76، 77، 77، 78.