خطبه 175-پند گرفتن از سخن خدا
[صفحه 47] خطبه القران بهرهمند شويد با بيان خدا و پند گيريد از پندهاي خدا و بپذيريد اندرز خدا را راستي خداوند اظهار کرده عذر را به شما (بعذرهاي) آشکار و فراگرفت بر شما حجت را و بيان کرد براي شما دوست داشتههاي خود را از عملها و ناخوش داشتهاي خود را از آنها تا پيروي نمائيد اينها را و دوري نمائيد از اينها زيرا رسولخدا صلي الله عليه و آله همواره ميفرمود بهشت پيچيده شده به دشواريها و آتش پيچيده شده به خواهشها و بدانيد که نيست از طاعت خدا چيزي مگر انجام مييابد در پي رغبتي (نفس) و نيست از نافرماني خدا چيزي مگر انجام مييابد در خواهش نفس پس رحمت کند خدا مردي را برکند از خواهش خود و برگرداند خواهش نفس خود را به راستي اين نفس دورترين چيزيست از حيث بازايستادن و آن همواره ميکشد به سوي نافرماني در خواهش و بدانيد اي بندگان خدا مومن شب را صبح نميکند و صبح را به شب نميرساند مگر آنکه نفس او متهم است نزد او و پيوسته غيبگيرنده است بر آن کوتاهيکننده داند آن را پس باشيد مانند پيشيگيرندگان پيش از شما و گذشتگان جلو روي شما برکندند از دنيا مانند کندن کوچکننده و پيمودند آن را مانند پيمودن منزلها و بدانيد اين قرآن آن پند دهندهاي است که خيانت نميکند و راهنمائي است گمراه نميماند و خبر دهندهاي است دروغ نميگويد ننشست با اين قرآن کسي مگر برخاست از آن با زيادتي با کمي افزوني در رستگاري و کمي از کوري و گمراهي و بدانيد که نيست بر هيچکس پس از داشتن قرآن هيچ احتياجي و نه براي کسي پيش از قرآن بينيازي پس بهبودي بخواهيد از او از دردهاي خودتان و کمک بطلبيد با آن بر سختيهاي خودتان به راستي در آن است بهبودي از بزرگترين درد و آن کفر و نفاق و هلاک شدن و گمراهي است و بخواهيد از خدا بوسيله آن و رو آوريد به سوي آن با دوستي آن و سئوال نکنيد بوسيله آن از مخلوقاتش در دنيا و رو نياورد بندگان به سوي خدا به مانند آن و بدانيد قرآن شفاعتکنندهايست شفاعتش پذيرفته و گويندهايست تصديق شده و کسي را که شفاعت کند او را قرآن روز قيامت قبول ميشود شفاعتش در او و هر کس بدگوئي کند از او قرآن روز قيامت تصديق ميگردد به زيان او تحقيقا فرياد ميکند نداکنندهاي روز قيامت آگاه باشيد هر کشتکاري گرفتار است در کشته خود و عاقبت عمل خود مگر کشتکاران قرآن پس باشيد شما از کشتکنندگان آن و پيروان آن و راهنما قرار دهيد آن را به سوي پروردگارتان و اندرز طلب کنيد از او بر ن فسهاي خودتان و متهم سازيد بر آن انديشههاي (مخالف) خودتان را و خيانتکار بدانيد در برابر آن خواهشهاي خودتان را [صفحه 48] کار نيک کار نيک انجام دهيد سپس به پايان کار به پايان کار توجه کنيد پايدار باشيد پايدار باشيد شکيبائي گزينيد شکيبائي گزينيد بپرهيزيد بپرهيزيد به راستي براي شما خاتمهايست پس برسانيد خود را به خاتمه خودتان و براي شما نشانهايست پس راه يابيد به نشانه خودتان و به راستي براي اسلام انتهائي است پس برسانيد خود را به انتهاي آن و بيرون شويد به سوي خدا از آنچه واجب کرده بر شما از حق خود و بيان نموده به شما از وظيفههاي خود من گواهم براي شما و دليل آورندهام روز قيامت از طرف شما [صفحه 49] آگاه باشيد به راستي حکم پيشين به حقيقت واقع شد و فرمان گذشته وارد شده است و من سخن گويندهام از روي وعده خدا و حجت او فرمود خداي بزرگ به راستي کساني که گفتند پروردگار ما خداست سپس ايستادگي کردند فرودآيد بر آنان ملائکهها که نترسيد و اندوهگين نباشيد و شاد شويد به بهشتي که بوديد وعده داده ميشديد و گفتيد پروردگار ما خداست پس ايستادگي کنيد بر کتاب او و بر راه روشن دستور او و بر طريقه شايسته از بندگيش سپس خارج نشويد از آن و بدعتي نگذاريد در آن و مخالفت نکنيد از آن به راستي اهل خروج (از عبادت) بريده خواهند شد (از رحمت) خدا روز قيامت سپس برحذر باشيد از شکستن اخلاق و گردانيدن آن (از مسير اصلي آن) قرار دهيد زبان را يکي و بايد نگهدارد مرد زبان خويش را زيرا اين زبان سرکش است بصاحبش سوگند به خدا نميبينم بندهاي را پرهيز کند پرهيزکاري که نفع دهد او را تا نگهدارد زبان خود را و به تحقيق زبان مومن از پشت دل اوست و دل منافق از پشت زبان اوست زيرا مومن چون بخواهد گويا شود به سخني ميانديشد آن را در پيش نفس خود اگر بود نيکو ظاهر سازد آن را و اگر بود بد ميپوشاند آن را و منافق گويد آنچه را که آيد بر زبانش و نميداند کدام سخن براي او سود دارد و کدام زيان و فرمود رسول خدا صلي الله عليه و آله راست نميشود ايمان بندهاي تا راست شود دل او و راست نميشود دل او تا راست شود زبان او پس هر کسي توانا باشد از شما بر اينکه ملاقات نمايد خداوند پاک را و او پاک دست باشد از خونهاي مسلمانها و مالهاي آنها و سالم زبان باشد از عرضهاي آنها پس بايد چنين کند [صفحه 49] و بدانيد بندگان خدا مومن حلال ميشمرد در اين سال آنچه را که حلال شمرده در سال اول و حرام ميداند آنچه را که حرام دانسته در سال اول و آنچه پديدآورده مردم حلال نميگرداند براي شما چيزي را از آنچه حرام شده بر شما ولکن حلال آن است که خداوند حلال کرده و حرام آن است که خدا حرام کرده به تحقيق آزموديد کارها را و به دندان زديد آن را و پند داده شديد با کساني بود پيش از شما و زده شد براي شما مثلها و خوانده شديد به سوي امر روشن پس کر نميشود از اين مگر حرف نشنو و کور نميشود از آن مگر نابينا و هر کس نفع ندهد او را خداوند به آزمايش و تجربهها بهرهمند نشد به چيزي از پند و آمد او را نقص از پيش او تا بشناسد معروف را منکر و منکر را معروف زيرا مردم دو مردند پيرويکننده است شريعت را و اختراعکننده است بدعت را نيست با او از خدا دليل سنت (پيامبر) و نه دليل روشني و به راستي خداوند پاک پند نداد کسي را به مانند اين قرآن به راستي آن رشته خداست و وسيله نجات بدون خيانت اوست و در آن است بهار دل و چشمههاي دانش و نيست براي دل صيقلي جز آن با اينکه رفت ياددارندگان و ماند فراموشکاران يا خود را به فراموشي زنندگان چون ديديد نيکي را ياري دهيد بر آن و چون ديديد بدي را بگذريد از آن زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله همواره ميفرمود اي پسر آدم بکن نيکي را و رها کن بدي را آنگاه تو نيک رفتار ميانهرو هستي [صفحه 50] آگاه باش ستم بر سه قسم است: ستمي که آمرزيده نشود و ستمي که رها نشود و ستمي که آمرزيده شده بازخواست نميشود اما ستمي که آمرزيده نميشود شرک آوردن است به خدا فرمود خداوند پاک به راستي خداوند نيميآمرزد شرک آوردن به او را و اما ستمي که آمرزيده ميشود ستم کردن بنده است بر نفس خود در بعضي عملهاي زشت و اما ستمي که رها نميشود ستم کردن بندگان است بعضي از آنان بعضي را قصاص در آن سخت است نيست آن زخم زدن با کارد و نه زدن با تازيانه وليکن آن چيزيست کوچک شمرده ميشود اين با آن بپرهيزيد از رنگي به رنگي درآمدن در دين خدا زيرا گردآمدن در آنچه ناخوش داريد آن را از حق بهتر است از جدائي در آنچه دوست ميداريد از باطل و به راستي خداوند پاک نداد کسي را به جهت جدائي خيري از کسي که گذشت و نه از کسي که باقي ماند اي مردم خوشا به حال کسي که مشغول سازد او را عيبش از عيبهاي مردم و خوشا به حال کسي ملازم شود به خانه خود و بخورد روزي خود را مشغول شود به فرمانبري پروردگارش و بگريد بر گناه خود و باشد از نفس خود در کاري و مردم باشند از او در آسايش
صفحه 47، 48، 49، 49، 50.