خطبه 162-در توحيد الهي
[صفحه 118] خطبه العرفان ستايش خداوندي را است که آفريننده بندگان و گستراننده زمين و جاريکننده (آب) به زمينهاي نشيب و پر گياهکنندههاي زمينهاي بلند است نيست براي اوليت او آغازي و نه براي هميشگي او به سر رسيدني او است اول که هميشه بوده پايدار است بدون پايان افتادند براي سجده او پيشانيها و به يگانگي ياد کرد او را زبانها تعيين کرد حدود اشياء را هنگام آفريدن او آنها را براي جدا کردن خود از مانند بودن به آنها اندازه نتواند بکند او را وهمها با نهايتا و حرکتها و نه با عضوها و ابزارها گفته نميشود براي او چه زماني بوده و تعيين نميشود براي او نهايتي به کلمه حتي آشکار است گفته نميشود از چه آشکار شده پنهانست گفته نميشود در چه نه جسمي است نافاني شده به سر آيد و نه پوشيده است تا احاطه شود و نزديک نشد از اشياء به چسبيدن و دور نشد از آنها به جدا شدن پنهان نميماند بر او از بندگانش مد بصري (بدون پلک زدن) و نه چند بار گفتن لفظي و نه نزديک شدن آنان به جاي بلندي و نه باز شدن گامي در شب تار و نه ظلمت آرميده که برميگردد بر آن ماه نور دهنده و در پي آن ميآيد خورشيد صاحب نور در غروب و بازگرديدن و در گردش زمانها و روزگارها ا ز روآوردن شب روآورنده و پشت کردن روز پشت کننده پيش از هر پايان و مدت است و پيش از هر شمردن و شماري است بلند مرتبه است از آنچه ميبندند و باو حد تعيين کنندگان از صفتهاي اندازهها و پايانهاي قطرها و طرفها و تهيه مسکنها و قرار گرفتن در مکانها پس حد براي آفريده شده او تعيين شده است و به سوي غير او نسبت داده شده است نيافريد اشياء را از اصلها و مادههاي ازلي (که هميشه بودهاند) و نه از اولهاي هميشگي بلکه آفريد آنچه آفريد و بر پا داشت حد او را و شکل صورت داد و نيکو کرد شکل آن را نيست چيزي را از او سرپيچي و امتناع و نيست او را به سبب اطاعت چيزي سود بردن دانائي او به مردگان گذشته مانند دانائي اوست به زندههاي باقيمانده و دانائي او به آنچه در آسمانهاي بلند است مانند دانائي اوست به آنچه در زمينهاي پائين است [صفحه 119] اي آفريده شده بينقص کم و پديد آورده شده نگهداري گرديده در تاريکيهاي رحمها و پردههاي بسيار شروع شده از خلاصه از گل نهاده شده در قرارگاه محکم تا به سر رسيدن دانسته شده و مدت قسمت شده ميجنبيدي در شکم مادرت در حال بچگي پاسخ نميدادي خوانندهاي را و نميشنيدي صدائي را سپس بيرون آورده شدي از قرارگاه خودت به سرائي نديده بودي آن را و نميشناختي راههاي سود آن را پس که راهنمائي کرد تو را براي کشيدن غذا از پستان مادرت و شناساند تو را هنگام حاجت محلهاي خواسته و درخواست تو را بسيار دور است به راستي کسي که ناتوان است از صفتهاي صاحب صورت و ابزار پس او از صفتهاي آفريننده او ناتوانتر است و از دريافتن او حدهاي آفريده شدگان دورتر است
صفحه 118، 119.