خطبه 156-سفارش به پرهيزكاري












خطبه 156-سفارش به پرهيزکاري



[صفحه 114]

خطبه الدهر ستايش براي خدائي است که قرار داده ستايش را کليد يادآوري خود و وسيله براي افزوني از احسان او و رهنما بر نعمتهاي او و بزرگواري او اي بندگان خدا به راستي روزگار مي‏گذرد بر ماندگان مانند گذشتن آن بر گذشتگان بازنمي‏گردد آنچه پشت کرده است از آن و نمي‏ماند پايدار آنچه در آن است آخر رفتار آن مانند اول آن است مانند همديگر است کارهاي آن هماهنگ يکديگرند نشانه‏هاي آن پس گويا شما در قيامت حاضريد ميراند شما را مانند راندن ساربان شتر تندرو خود را هر کس مشغول سازد نفس خود را به غير اصلاح نفس خود سرگردان ماند در تاريکي و فرورفت در تباهيها و کشيد او را شيطانهاي او در سرکشي خود و آراسته کرد براي او کردارهاي بد او را پس بهشت پايان پيشروان است و آتش پايان تقصيرکنندگان است

[صفحه 114]

بدانيد اي بندگان خدا به راستي پرهيزگاري سراي محکمي است قوي و ارتکاب گناه سراي حصاري است شکست بازنمي‏دارد اهل خرد را و نگه نمي‏دارد کسي را که پناه برد به سوي آن و يا پرهيزگاري بريده مي‏شود نيش زهردار گناهان و با يقين دريافته مي‏شود پايان دورتر (بهشت) اي بندگان خدا از خدا بترسيد در عزيزترين نفسها بر شما و دوست‏ترين آنها به سوي شما پس به راستي خدا آشکار نموده براي شما راه حق را و روشن نمود راههاي آن را پس بدبختي همراه است يا خوشبختي هميشگي توشه برداريد در روزهاي فنا براي روزهاي باقي به تحقيق راه نمود شديد بر توشه و مامور شديد به کوچ کردن و شتابانده شده‏ايد بر رفتن جز اين نيست شما مانند سواران ايستاده‏ايد نمي‏دانيد کي مامور مي‏شويد به رفتن

[صفحه 114]

آگاه باشيد چه مي‏کند دنيا را کسي که آفريده شده براي آخرت و چه مي‏کند مال را کسي که پس از اندک زماني گرفته مي‏شود از او و مي‏ماند بر وي شر آن و و حساب آن بندگان خدا به راستي نيست آنچه وعده داده خدا از خير جاي رها کردني و نه در آنچه نهي کرده از آن از شر جاي رغبتي بندگان خدا نگهداريد خود را از روزيکه رسيدگي مي‏شود در آن کردارها و بسيار مي‏شود در آن لرزيدن و پير مي‏شود در آن بچه‏گان بدانيد بندگان خدا به راستي بر شما است ديده‏باناني از خودتان و جاسوساني از اعضاءتان نگهدارندگان راستند نگه مي‏دارند کردارهاي شما را و شمار نفسهاي شما را نمي‏پوشاند شما را از آنها تاريکي شب تاريک و پنهان نمي‏کند شما مرا از آنها درب بسته شده و به راستي فردا از امروز نزديک است مي‏رود امروز به آنچه در آنست و مي‏آيد فردا از پي رسيده به آن گويا هر مرد از شما رسيده است از زمين به منزل تنهائي خود و توقفگاه گودال خود پس اي واي براي او از خانه تنهائي و منزل بيمناک و جاي تنهائي و بي کسي و گويا آواز صور اسرافيل آمد به شما و قيامت فروگرفته است شما را و نمايان شديد براي حکم جداکننده ميان حق و باطل در حاليکه دور شده از شما باطلها و زايل

گشته از شما بهانه‏ها ثابت و سزاوار شده به شما حقيقتها و بازگردانده شما را کارها به بازگشتنگاهشان (به نتايجشان) پند گيريد با عبرتها و عبرت گيريد با تغييرات و سود ببريد از بيم‏دهندگان


صفحه 114، 114، 114.