خطبه 147-در هدف از بعثت
[صفحه 108] خطبه الانکفاء پس برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله را به راستي تا بيرون آورد بندگان خود را از پرستش بتها به سوي پرستش خود و از اطاعت شيطان به سوي اطاعت خود به وسيله قرآنيکه روشن گردانيده آن را و استوار گردانيد آن را تا بدانند بندگان پروردگار خودشان را وقتي که نادان بودند او را و اقرار کنند به او پس از آنکه انکار کردند او را و تا ثابت کنند او را پس از آنکه انکار کردند او را پس آشکار شد براي آنان خداوند پاک در کتابش بدون اينکه او را ببينند به آنچه نشان داد به آنها از توانائي خود و ترسانيد آنها را از خشم و قهر خود و چگونه تباه ساخت آنکس را که تباه ساخت به انواع عذابها و درو کرد آن کس را که درو کرد با کيفرها [صفحه 109] و زود باشد ميآيد بر شما پس از من زماني نيست در آن چيزي پنهانتر از حق و نه ظاهرتر از باطل و نه بيشتر از دروغ بر خدا و پيامبر او و نيست نزد اهل اين زمان کالائي کاسدتر از کتاب چون خوانده شود حق خواندنش و نه رواجتر از قرآن چون تغيير داده شود از مواضع خود و نه در شهرها چيزي زشتتر از کار نيکو و نه نيکوتر از کار زشت پس به تحقيق انداخته است کتاب را حاملان آن و فراموش ميکنند آن را حفظکنندگان آن پس کتاب در آن روز و اهل آن راندهشدگان و نفيشدگانند دو يار مصاحب هم هستند در يک راه جا ندهد آن دو را جادهندهاي پس کتاب و اهل آن در اين زمان در ميان مردمند و نيستند در ميان آنها و با آنانند ونيستند با آنها زيرا گمراهي موافق نميباشد با راه راست هر چند در ظاهر جمع شوند پس جمع ميشوند جماعت بر جدائي و پراکنده ميشوند از جماعت گويا آنها پيشوايان کتابند و نيست کتاب پيشوايان آنها و نمانده نزد آنان از آن مگر نام آن و نميشناسند مگر خط و نوشته آن را و از پيش است عذاب کردن آنها نيکان را هر نوع عقوبتي و ناميدند راست آنها را بر خدا دروغ و قرار دادند در کار شايسته کيفر کار زشت را و جز اين نيست هلاک شد کسي که بود پيش از شما به سبب درازي آرزوهاشان و دور پنداشتن مرگهاشان تا اينکه فرودآمد به ايشان مرگ وعده داده شده که بازداشته ميشود از آن عذر آوردن و برداشته ميشود از آن توبه و فرودميآيد با آن سختي و مصيبت [صفحه 110] اي مردم به راستي هر کس اندرز طلب کند از خدا موفق ميشود و هر کس فراگيرد گفتار او را رهنما هدايت ميشود (به راهيکه آن راستتر است زيرا پناه داده شده و خدا ايمن است و دشمن او ترسان است و سزاوار نيست براي کسي که شناخت بزرگي خدا را اظهار بزرگي نمايد زيرا بلندي مقام آنان که ميدانند چيست بزرگي او اين است که فروتني نمايند براي او و سلامتي آنان که ميدانند چيست توانائي او اين است که رام و تسليم شوند براي او رم نکنيد از حق مانند رميدن تندرست از صاحب بيماريگر و سالم از بيمار و بدانيد که شما هرگز نميشناسيد راه راست را تا بشناسيد کسي را که آن را رها کرده و هرگز فرانميگيريد عهد و پيمان کتاب را تا بشناسيد کسي را که آن را شکسته و هرگز چنگ نميزنيد به آن تا بشناسيد کسي را که دور انداخت آن را پس درخواست کنيد اين را از نزد اهل آن زيرا آنان زندگاني علم و مرگ نادانيند آنان کساني هستند خبر ميدهد شما را حکم آنها از دانائي آنها و خاموشي آنها از گفتارشان و ظاهرشان از باطنشان مخالفت نميکنند با دين و اختلاف نميکنند در آن پس آن در ميان آنها گواهي است راستگو و ساکني است سخنگو
صفحه 108، 109، 110.