خطبه 137-درباره طلحه و زبير












خطبه 137-درباره طلحه و زبير



[صفحه 158]

خطبه الطلحتين به خدا سوگند عيب نگرفتند بر من کار خلاف رضاي خدا را و قرار ندادند ميان حق و ميان خودشان عدلي را و آنان مي‏خواهند حقي را که خودشان رها کردند آن را و خوني را که آنان ريختند آن را پس اگر باشم شريک آنها در آن پس براي ايشان است نصيب و بهره آنها از آن و اگر بودند مباشرت کردند آن را بدون من پس نيست بازخواست مگر پيش آنها و اول عدالت ايشان حکم کردنست بر عليه خودشان و با من است بينائي من مشتبه نکردم و مشتبه نشده بر من و آنها همان گروه ستمکارند در آنهاست گل سياه متغير و نيش عقرب و شبهه پوشاننده و به راستي امر آشکار است و زايل شد باطل از ريشه خود و بريده شد زبان او از برانگيختن شر به خدا سوگند پر مي‏سازم براي آنان حوضي را که منم کشنده آب آن بازنمي‏گردند از آن به سيرابي و نياشامند آب را پس از آن در هيچ موضع آبي

[صفحه 158]

روآوردند به سوي من مانند روآوردن نوزائيده‏ها بر فرزندان خودشان مي‏گفتيد شتاب کن به بيعت شتاب کن به بيعت به هم نهادم کف دست خود را و بازگرديد آن را کشمکش نمودم با شما دست خود را و کشيديد آن را پروردگارا اين دو نفر بريدند از من و ستم کردند بر من و شکستند بيعت مرا و گردآوردند مردم را بر جنگ من پس باز کن آنچه را که بستند و استوار مگردان براي آن دو نفر آنچه را که محکم کردند و بنما به ايشان بدي را در آنچه اميد کردند و عمل نمودند و خواستم بازگشتن ايشان را پيش از جنگيدن و منتظر شدم به آن دو پيش از جنگ پس خوار شمردند نعمت را و بازگردانيدند سلامتي را


صفحه 158، 158.