خطبه 127-در خطاب به خوارج












خطبه 127-در خطاب به خوارج



[صفحه 136]

خطبه الخوارج و اگر خودداري کنيد مگر از....اينکه گمان مي‏کنيد من خطا کردم و گمراه شدم پس چرا گمراه مي‏دانيد همه امت محمد صلي الله عليه و آله را به گمراهي من و مي‏گيريد آنان را به خطاي من و به کفر نسبت مي‏دهيد آنها را به سبب گناهان من شمشيرهايتان بر دوشهايتان است فرودمي‏آوريد آنها را بر جاهاي سلامت و بيمار و مي‏آميزيد کسي را که گناه کرده به کسي که گناه نکرده و به تحقيق دانستيد که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله سنگسار کرد زناکننده متاهل را پس از آن نماز خواند بر او و داد ميراث او را به کسان او و کشت کشنده را و ميراث داد ميراث او را به کسان او و بريد دست دزد را و تازيانه زد بر زنا کننده غير متاهل پس از آن تقسيم کرد بر اين دو از قيمت و نکاح کردند اين دو زنهاي مسلمان را و مواخذه کرد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به سبب گناهان آنها و به پاي داشت حق خدا را درباره آنها و منع نکرد نصيب آنها را از اسلام و بيرون نکرد نامهاي آنها را از ميان کسان او سپس شما بدترين مردم هستيد و آنکسانيد انداخت آنها را شيطان به جاهاي انداختن خود و ببرد او را به بيابان گمراهي خود و به زودي هلاک مي‏شود در شان من دو گروه دوست د

ارنده از حد گذرنده مي‏برد او را دوستي به سوي غير حق و دشمن دارنده از حد گذرنده مي‏برد او را دشمني به سوي غير من و بهترين مردم درباره من حال جماعت ميانه‏رو است پس ملازم شويد به آن و ملازم شويد سواد اعظم را زيرا دست عنايت خدا بر جماعت است دوري کنيد از مخالفت و جدائي زيرا جدا شده از مردم براي شيطانست همانطور که جدا شده از رمه گوسفند براي گرگ است آگاه باشيد هر کس بخواند به سوي اين شعار خارجيان پس بکشيد او را اگر چه باشد زير اين عمامه من و جز اين نيست حکم قرار داده شدند آن دو حاکم تا زنده کنند آنچه را که زنده کرده است قرآن و بميرانند آنچه را که قرآن ميرانيده و زنده کردن آن گردآمدن بر آن است و ميرانيدن آن جدا شدن است از آن و اگر بکشد ما را قرآن به سوي آنها پيروي مي‏کنيم آنها را و اگر بکشد آنها را به سوي ما پيروي مي‏کنند ما را و نياوردم اي بي‏اصلها شري را و فريب ندادم شما را از کار شما و مشتبه نکردم آن را بر شما جز اين نيست جمع شد نظر بزرگان شما به برگزيدن دو مرد پيمان گرفتيم بر اين دو که تجاوز نکنند از حکم قرآن و سرگردان شدند از آن و رها کردند حق را در حاليکه آن دو مي‏ديدند آن را و بود انحراف خواهش نفس آنها و رفتا

ر نمودند بر آن و به تحقيق پيشي‏گرفته استنثناء کردن ما بر اين دو در حکم کردن به عدالت و قصد کردن حق را بدي راي ايشان و از حق گذشتن حکم آن دو را


صفحه 136.