خطبه 125-در رابطه با خوارج
[صفحه 157] خطبه التحکيم ما حاکم قرار نداديم مردان را و جز اين نيست ما حاکم قرار داديم قرآن را و اين قرآن جز اين نيست خطي است نوشته شده ميان دو جلد سخن نميگويد به زباني و ناچار است براي آن از مترجمي و جز اين نيست سخن ميگويد از آن مردان و هنگامي که خواند ما را جماعت به سوي اينکه حاکم قرار دهيم در ميان خودمان قرآن را نشديم گروه اعراضکننده از کتاب خداوند بزرگ و به تحقيق فرمود خداوند پاک پس اگر نزاع و دشمني کنيد با يکديگر در چيزي برگردانيد آن را به سوي خدا و پيامبر پس برگردانيدن آن به سوي خدا اينست حکم کنيم با کتاب او و رد کردن آن به پيامبر اين است که فراگيريم روش او را پس چون حکم شود به راستي در کتاب خدا پس ما سزاوارترين مردم هستيم به آن و اگر حکم شود به روش پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پس ما سزاوارترين آنانيم به آن و اما گفتار شما چرا قرار دادي ميان خود و ميان آنها مدتي در حاکم قرار دادن پس جز اين نيست کردم اين را تا جستجو کند نادان مشورت و درنگ نمايد دانا و شايد خداوند اصلاح نمايد در اين مصالحه امر اين امت را و گرفته نشود راههاي نفس آنها (از تحقيق) پس شتابانيده شوند از جستجوي حق و گردن نهند براي اول گم راهي [صفحه 158] به راستي برترين مردم نزد خدا کسي است باشد عمل به حق دوستتر به سوي او و اگر چه زيان رساند به او و اندوهگين نمايد او را از عمل کردن به باطل و اگر چه بکشد به سوي او سودي را و زياد گرداند او را پس از کجا سرگردان ميشويد و از کجا (شيطان) به شما راه يافت آماده شويد براي رفتن به سوي جماعتي که سرگردانند از حق نميبينند آن را و الهام شدهاند به ستم عدول نميکنند از آن دورند از فهم کتاب اعراض کنندگانند از راه راست نيستيد شما محل اطمينان چنگ زده شود به آن و نه ياري دهندگان نيرومند چنگ زده شود به آن چه بد فروزندگان آتش جنگيد شما اف باد براي شما به تحقيق رسيدم از شما به سختي و اذيت روزي صدا ميکنم شما را و روزي راز ميگويم با شما پس نه آزادمردان راستيد هنگام صدا زدن و نه برادران مورد اعتماديد هنگام راز گفتن
صفحه 157، 158.