خطبه 121-خطاب به خوارج
[صفحه 154] خطبه الدور آيا نگفتيد هنگام بلند کردن آنها قرآنها را از روي حيلهگري و تباهکاري و مکر و فريب برادران مايند و اهل دعوت شده ما به اسلام هستند و (قبول کردهاند) و خواستند از ما فسخ (گذشته را) و راحتي جستند به سوي کتاب خداوند پاک و راي درست قبول کردن است از آنها و برطرف ساختن غم است از آنها پس گفتم به شما اين امريست ظاهر آن ايمان است و باطن آن دشمني است اول آن مهرباني است و آخر آن پشيماني است پس بايستيد بر کار خودتان و ثابت و لازم شويد به روش خودتان و بگزيد براي جهاد دندانهاي خودتان را و توجه نکنيد به سوي بانگ کنندهاي که فرياد کرد اگر اجابت شود گمراه ميکند و اگر رها شود خوار گردد و به تحقيق انجام گرفت اين کار (حکمين) و ديدم شما را داديد آن را به خدا سوگند اگر امتناع ميکردم از آن واجب نميشد بر من واجبي از آن و بار نمينمود خدا بر من گناه آن را به خدا سوگند اگر اقدام ميکردم بر آن به راستي من سزاوار بودم که از من پيروي شود و کتاب با من است و از آن جدا نشدم از زمانيکه با او مصاحب شدم به تحقيق بوديم با رسول خدا صلي الله عليه و آله و کشتار ميگرديد بر پدران و پسران و برادران و خويشان پس نميافزوديم ب ر بالاي هر مصيبت و سختي مگر ايمان و اقدام بر حق و گردن نهادن به امر پروردگار و شکيبائي بر سوزش جراحتها وليکن ما جز اين نيست برگشتيم امروز کارزار ميکنيم با برادران خودمان در اسلام بر آنچه داخل شده در آن از ميل به باطل و کجي و اشتباه حق به باطل و برگردانيدن کلمه حق بر غير مسيرش و چون طمع کرديم در خصلتي که جمع کند خدا به آن پراکندگي ما را و نزديک شويم به آن به سوي باقيمانده در آنچه ميان ما است رغبت ميکنيم در آن و بازميايستيم از غير آن
صفحه 154.