خطبه 118-تحريض مردم به جهاد
[صفحه 185] خطبه النقد چيست شان شما راست نشديد به راه راست و رهنمون نشديد به ميانهروي آيا در مانند اين سزاوار است براي من که بيرون روم جز اين نيست بيرون ميرود در مثل اين مردي از کساني که راضي باشم بر او از دليران و صاحبان توانائي شما در جنگ سزاوار نيست براي من که رها کنم لشکر را و شهر را و بيتالمال را و جمعآوري ماليات زمين را و حکومت کردن در ميان مسلمانها را و نظر کردن در حقهاي طلب کنندگان را پس از آن بيرون روم در ميان لشگري دنبال کنم لشگر ديگر را جنبش نمايم مانند جنبش تير بيپر در جعبه خالي و جز اين نيست من ميله وسط آسيا هستم که ميگردد بر دور من و من در جاي خود هستم پس هرگاه جدا شوم از آن سر در گم ميشود مدار آن و مضطرب ميشود سنگ زيرين آن اين به خدا سوگند فکر و انديشه بدي است به خدا سوگند اگر نبود اميدواري من به شهيد شدن هنگام رسيدنم به دشمن و اگر مقدر باشد براي من ملاقات او هرآينه نزديک ميگردانيدم رکابم را پس از آن ميرفتم از شما و طلب نميکردم ماداميکه ميوزد باد جنوب و شمال (شما) بسيار طعنهزننده بسيار عيبجو از حق روگردان بسيار مکرکننده هستيد به راستي بينيازي نيست در زيادي شمار شما با کمي اتفا ق دلهاي شما به تحقيق وادار کردم شما را بر راه روشن که هلاک نميشود بر آن مگر هلاک شونده هر کس ايستادگي کرد پس به سوي بهشت است و هر کس لغزيد پس به سوي آتش است
صفحه 185.