خطبه 114-در طلب باران
[صفحه 144] خطبه الاستسقاء پروردگارا (از خشکي) شکافته شد کوههاي ما و گردآلود شد زمين ما و بسيار تشنه شد چهارپايان ما و سرگردان شدند در خوابگاههايشان و ناله کردند مانند ناله زنان فرزند مرده بر فرزندان خود و دلتنگ شدند از آمد و رفت کردن در چراگاههايشان و آرزومند شدن به سوي آبشورهايشان پروردگارا رحم کن بر ناله نالهکنندگان و ناله اندوهگين آرزومندان پروردگارا رحم کن به سرگرداني آنها در گذرگاهشان به ناله آنها در جاهاي درآمدنشان پروردگارا بيرون آمديم به سوي تو هنگاميکه حمله کرد بر ما سالهاي قحطي و وعدهخلافي کرد بر ما ابرهاي باران پس تو هستي اميد براي اندوهگين و کفايت براي درخواستکننده ميخوانيم تو را هنگامي که نااميد شد مردم و نباريد ابر و هلاک شد چرندگان که عذاب نکني ما را به عملهاي و مواخذه نکني ما را به سبب گناهان ما و شامل گردان بر ما رحمت خود را با ابرهاي ريزان و پر باران و بهار پر باران و گياه پر برکت شگفتآور ريزنده باران بزرگ قطره زنده کني به آن آنچه را که مرده و برگرداني به آن آنچه را که از دست رفته پروردگارا آب ميخواهيم از تو آب زندهکننده سيراب سازنده کامل عمومي پاکيزه پر برکت مسرورکننده گوارا پر گ ياه روينده باشد گياه آن ميوه دهنده باشد شاخه آن تر و تازه باشد برگ آن نجات دهي به آن ناتواني را از بندگانت و زنده کني به آن مرده را از شهرهاي خود پروردگارا آب ده ما را آب دادني از تو پر گياه شود به آن زمينهاي بلند ما و جاري شود به آن زمينهاي نشيب ما و پر گياه شود به آن اطراف ما روآورد به آن ميوههاي ما و زندگاني نمايد به آن چهارپايان ما و سيراب شود به آن جماعت دورتران ما و ياري جويند به آن اهل نواحي ما از برکتهاي فراخ خود و بخششهاي بزرگ خود بر آفريدهشدگان محتاج خود و حيوانات وحشي به سر خود واگذارده و فروفرست بر ما باران ترکننده بارنده بسيار ريزان دفع کند باراني از آن باران ديگر را و دفع کند قطرهاي از آنها قطره ديگر را غير طمع آورنده بيباران باشد برق آن و نه ابر بيباران پهن شده آن و نباشد ابرهاي سفيد آن پارههاي کوچک و نباشد با باد و سردي بارانهاي اندک اندک آن تا فراخي يابد براي بسياري گياهان قحط يابندگان و زنده شود به برکت آن سختي کشندگان زيرا تو فروميفرستي باران را پس از آنکه نااميد شدند و شامل ميکني رحمت خود را و توئي ياري دهنده ستوده
صفحه 144.