اسناد نهجالبلاغه
[صفحه 37] گرچه سيد رضي رحمه الله تمام «نهجالبلاغه» (خطبهها، نامهها و کلمات قصار) را جهت اختصار به صورت روايت «مرسل» گردآوري کرده، يعني اسنادي که آنها را به طور متصل به اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام برساند ذکر نکرده است و همين ارسال و حذف اسناد خطبهها سبب شده که برخي در آن تشکيک کنند مخصوصا آنها که تصور ميکردند وجود «نهجالبلاغه» به خاطر محتواي مستدل و بسيار عالي آن ممکن است سندي بر حقانيت مذهب شيعه و دليلي بر فضيلت و برتري امام علي عليهالسلام بر تمام صحابه گردد. و اين را بهانه و دستاويزي براي منزوي ساختن اين کتاب ارزشمند در افکار عمومي مسلمانان قرار دادند. ولي از آنجا که «نهجالبلاغه» داراي متني قوي و محتوائي عالي است خوشبختانه اين وسوسهها تاثيري در افکار انديشمندان اسلامي نگذاشته و علماي اسلام (اعم از شيعه و سني) زبان به توصيف و ستايش آن گشوده و اسرار و دقائق آن را تبيين کردهاند و همچنانکه قرآن کريم را مفسران زيادي تفسير کرده و مترجمان بسياري آن را به [صفحه 38] زبانهاي گوناگون ترجمه نمودهاند، «نهجالبلاغه» را نيز بسياري از علماي شيعه و اهل سنت شرح دادهاند و به زبانهاي متعددي ترجمه شده است. هر کس در خطبهها، نامهها و کلمات قصار نهجالبلاغه دقت کند و در مضامين آن بينديشد و به گوشهاي از اسرار آن آگاه شود، اعتراف خواهد نمود که اينها سخن يک انسان معمولي نيستند، اينها سخناني است شبيه سخنان پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و يا شخصيتي همانند او. و به همين جهت دربارهي آن گفته شده «برتر از کلام مخلوق و پائينتر از کلام خالق است». از آنچه گذشت به اين نتيجه ميرسيم که: محتواي عالي و قوت مضامين نهجالبلاغه دليل روشن بر صدور آن از اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام است و به مقتضاي «آفتاب آمد دليل آفتاب» در صحت انتساب آن به آن حضرت هيچگونه شک و ترديد نخواهيم کرد. چه کسي احتمال ميدهد که يک فرد عادي يا دانشمندي توانا آنها را جعل کرده و به آن حضرت نسبت داده باشد؟! زيرا اگر آن شخص اهل تقوي باشد اين کار حرام و خلاف شرع را هرگز مرتکب نخواهد شد و اگر اهل تقوي نباشد، در اين کار چه سودي عائد او ميگردد؟!! بلکه اگر کسي توانائي انجام جنين کار مهمي را داشته باشد قطعا آن را به خودش نسبت ميدهد که افتخاري بس بزرگ براي خود و فرزندانش [صفحه 39] خواهد بود!! و بدين وسيله بر تمام خطبا و فصحاي عالم برتري خواهد جست. از آن گذشته با شناختي که از شخصيت و وثاقت و تقوا و بزرگي مقام سيد رضي رحمه الله داريم ميدانيم تا او «خطبهها، نامهها و کلمات قصار» را در منابع معتبر نديده و يا از اشخاص موثق و مورد اعتماد نشنيده باشد محال است اينگونه قاطعانه آنها را به اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام نسبت دهد!!! او در سر تا سر نهجالبلاغه به طور قطع و يقين ميگويد: «و من خطبه له عليهالسلام» از خطبههاي آن حضرت است «و من کتاب له عليهالسلام» از نامههاي آن حضرت است «و من کلام له عليهالسلام» از سخنان آن حضرت است. چگونه ممکن است دانشمندي پارسا و متقي و عالمي بزرگوار همچون سيد رضي رحمه الله سخناني را به جد بزرگوارش و امام معصومش نسبت دهد بدون اينکه اسناد معتبر و موثقي براي آن پيدا کرده باشد؟!!!
صفحه 37، 38، 39.
اسناد نهجالبلاغه از ديدگاه ابن ابيالحديد معتزلي
اسناد نهجالبلاغه از ديدگاه شيخ محمد عبده مفتي مصر
اسناد نهجالبلاغه از ديدگاه ابنخلکان
اسناد نهجالبلاغه از ديدگاه ذهبي