نقابت











نقابت[1]



سيد رضي:

سيد رضي در سال 380 هجري قمري توسط «الطائع بالله» خليفه‏ي

[صفحه 119]

عباسي رياست طالبيين، سرپرستي حاجيان (امير الحاج) و سرپرستي ديوان مظالم را عهده‏دار شد و اين در حالي بود که بيش از بيست و يک سال نداشت. و در 16 محرم سال 403 به ولايت و سرپرستي طالبيين در همه بلاد منصوب گرديد و به عنوان «نقيب النقباء» خوانده شد.

سيد رضي به دليل کفايت و شايستگي که داشت در زمان «القادر بالله» خليفه‏ي عباسي، سرپرستي حرمين شريفين نير به وي سپرده شد.

(ناگفته نماند: از آنجا که سيد رضي نفوذ فوق‏العاده‏اي در ميان بني‏هاشم و علويين داشت و بزر گ و معتمد آنان بود، لذا دستگاه خلافت چاره‏اي جز اين نداشت که اينگونه منصبهاي اجتماعي را به اينگونه افراد بسپارد).

سبط ابن جوزي در «المنتظم» ج 7، ص 279 مي‏گويد: «رضي بزرگ طالبيين در بغداد بود، وي قرآن را در مدت کمي بعد از آنکه سنش از سي گذشته بود حفظ کرد و فقه را نيز به طور عميق و قوي شناخت و

[صفحه 120]

فراگرفت، او دانشمندي فاضل، شاعري زبردست، داراي همت عالي و متدين بود روزي مقداري پشم گوسفند از زني خريد به پنج درهم و چون آن را به خانه برد و گشود در ميان آن مقداري نوشته به خط «ابي علي بن مقله» يافت پس به دلال گفت تا زن را حاضر کند، چون زن حاضر گشت به وي گفت من در ميان پشمهايي که از شما خريدم، نوشته‏اي به خط «ابن مقله» يافتم، اکنون اختيار با شما است، که اگر خواهي اين نوشته‏ها را بگير و يا قيمت آن- که پنج درهم است- دريافت کن، زن پول را گرفت و براي سيد رضي دعا کرد و برگشت و همچنين سيد رضي داراي جود و سخاوت فراوان نيز بود».

و به جهت رعايت اختصار در همين جا به اين مطلب خاتمه مي‏دهيم. و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين».

سيد جعفر حسيني

15 /1 /1380


صفحه 119، 120.








  1. «نقابت» منصبي بوده مردمي که به شخصيت ممتاز و محبوب و عالم برجسته و با تقوي تعلق مي‏گرفت و مردم به طور طبيعي به دور او گرد مي‏آمدند و سرپرستي او را پذيرا بودند و خلفا و سلاطين وقت براي کسب وجهه و محبوبيت به چنين افرادي حکم مي‏دادند، صاحب اين منصب عهده‏دار امور ذيل بود:

    (1) حفظ و نگهداري آمار خانواده‏هاي سادات (شجره‏ي نامه‏ي سيادت).

    (2) مراقبت بر صحت انتساب آنان و حفظ شاخه‏هاي سيادت نظير سادات هاشمي، طالبي، علوي، حسني، حسيني، موسوي و...

    (3) ثبت مواليد و فوت شده‏گان با دقت تمام.

    (4) مراقبت افراد از نظر آداب و اخلاق.

    (5) دور نگهداشتن آنان از مشاغل پست و نامشروع.

    (6) بازداشتن آنان از ارتکاب گناه و بي حرمتي به قوانين اسلام.

    (7) جلوگيري از تعدي و تجاوز سادات به ديگران و پرهيز خودبرتر بيني.

    (8)احقاق حقوق آنان (به عنوان وکيل مدافع).

    (9) استيفاي حقوق آنان از خمس اموال.

    (10) مراقبت بر ازدواج زنان و دختران آنان و ممانعت از ازدواج حتي بيوه‏زنان با ناپاکان و طاغوتيان.

    (11) اجراي عدالت و موعظه‏ي خاطيان.

    (12) نظارت بر موقوفات و استيفاي حقوق آنان از عائدات اموال وقف شده.

    (نقل از «الغدير» ج 4، صفحات 207 -205 با تلخيص).