شبهه ي 008











شبهه‏ي 008



در بسياري از خطبه‏ها و کلمات قصار نهج‏البلاغه سختيهاي مرگ و ظلمت قبر و مشکلات جهان پس از مرگ بيان شده است و طبيعي است که يادآوري اينگونه مسائل موجب سلب آرامش روحي و به وحشت افتادن مردم است، لذا بعيد به نظر مي‏رسد که اينگونه سخنان مربوط به علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام بوده باشد.[1].

پاسخ:

اولا: اگر يادآوري مرگ و قبر و قيامت و مانند آن براي جامعه مفيد نبوده و موجب سلب آسايش و آرامش جامعه است پس چرا در قرآن کريم و احاديث نبوي اين همه از آنها يادآوري شده است از جمله:

[صفحه 101]

(اينما تکونوا يدرککم الموت...)[2] «هر کجا که باشيد شما را مرگ درمي‏يابد...».

(کل نفس ذائقه الموت)[3] «هر نفسي چشنده‏ي مرگ است».

(کل من عليها فان)[4] «تمام کساني که بر زمينند فاني شوند».

(کل شي هالک الا وجهه)[5] «جز ذات او همه چيز نابود شونده است».

و در بسياري از کتب حديث شيعه و اهل‏سنت احاديثي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به همين مضمون نقل شده است از جمله:

حديثي در کتاب «تحف العقول» از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‏خوانيم که فرموده: «مالي اري حب الدنيا قد غلب علي کثير من الناس، حتي کان الموت في هذه الدنيا علي غيرهم کتب...»[6].

«(چه شده است؟) چرا مي‏بينم محبت دنيا بر بسياري از مردم غلبه کرده است، گويا مرگ در اين دنيا براي جز اينان نوشته شده و گويا مراعات حق براي جز اينان واجب مي‏باشد بلکه گويا آنچه را از خبر

[صفحه 102]

مردگان مي‏شنوند همانند مسافراني هستند که به زودي باز خواهند گشت؟...».

و ثانيا: از آنجا که ياد مرگ و قبر و قيامت در سازندگي انسان تاثير ه سزائي دارد لذا در تعاليم دين مبين اسلام اينهمه به آن ترغيب شده است زيرا اگر انسان پيوسته به ياد مرگ بوده و آمادگي لازم جهت فرارسيدن آن را داشته باشد نتايج ذيل حاصل شود:

داراي زندگاني شرافتمندانه‏اي خواهد بود.

در برابر قدرتهاي شيطاني و تمام طاغوتيان با دليري و شجاعت مي‏ايستد.

انساني کريم و داراي روحيه‏ي بذل و بخشش خواهد بود.

بر مال دنيا حرص و طمع نخواهد داشت.

در برابر مشکلات بردبار و صبور است.

در هر دو حال گرفتاري و گشايش شکر گذار است.

داراي عزمي راسخ و اراده‏اي مستحکم مي‏باشد.

با عزت زندگي مي‏کند و زير بار ذلت و منت کسي نمي‏رود.

در کارها با جديت به پيش مي‏رود و هيچگاه خسته نمي‏شود.

عنان گسيخته در پي شهوتراني نمي‏رود.

کارهاي دنيا را بدون شتاب زدگي انجام مي‏دهد (گوئي تا ابد در

[صفحه 103]

اين دنيا زندگي خواهد کرد) و در کارهاي آخرت جدي است و کار امروز را به فردا نمي‏اندازد (گوئي همين فردا خواهد مرد و از ثواب و پاداش آن محروم مي‏شود).

و از آنجا که ياران خوب رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيوسته به ياد مرگ بودند، لذتهاي دنيا را ناديده گرفتند و با عزت زيستند و بسياري از آنان به شرف شهادت نائل شدند. و موجبات پيروزي و گسترش اسلام را فراهم ساختند.

و از آن هنگامي که مسلمانان ياد مرگ را به فراموشي سپردند و به دنبال دنيا و لذتهاي مادي و شهوات رفتند و به هوا و هوسها رو آوردند، آن عزت و اقتدار خود را از دست دادند و از هر صدائي به خود مي لرزيدند و ظالمان بر آنها مسلط شدند.

از آنچه گذشت به اين نتيجه رسيديم که پيوسته به ياد مرگ بودن موجب خودسازي و خشنودي پرودگار و به فراموشي سپردن آن موجب گمراهي و خشنودي شيطان است، و همين مطلب يکي از امتيازها و ويژگيهاي نهج‏البلاغه به شمار مي‏آيد و به همين علت- چنانکه گذشت- ابن ابي‏الحديد معتزلي در شرح خطبه‏ي «الهاکم التکاثر» مي‏گويد:

[صفحه 104]

پنجاه سال پيش تاکنون بيش از هزار مرتبه خوانده‏ام و در هر مرتبه تاثير جديدي بر من گذاشته است...».[7].

بنابراين اين شبهه نيز ناتمام است.


صفحه 101، 102، 103، 104.








  1. اثر التشيع في الادب العربي، ص 61.
  2. سوره‏ي نساء، آيه 78.
  3. سوره‏ي انبياء، آيه‏ي 35.
  4. سوره‏ي الرحمن، آيه‏ي 26.
  5. سوره‏ي قصص، آيه‏ي 88.
  6. تحف العقول، ص 29.
  7. شرح نهج‏البلاغه ابن ابي‏الحديد، ج 11، ص 153.