شبهه ي 005











شبهه‏ي 005



در نهج‏البلاغه با دقت تمام اوصاف طاووس، مورچه، خفاش و... بيان شده و اصطلاحات فلسفي همچون (اين) و (کيف) و مانند آن به کار رفته و علما و ادبا وشعرااي صدر اسلام از اين معاني دقيق و اصطلاحات جديد چيزي نمي‏دانستند و مسلمانان پس از ترجمه‏ي کتابهاي حکمت و داستانهاي يونان و فارس- در دوران عباسي- آنها را آموختند.

[صفحه 75]

و اينگونه خطبه‏ها به زمان سيد رضي رحمه‏الله بيشتر متناسب است تا زمان اميرالمومنين عليه‏السلام.[1].

پاسخ:

کساني که اين شبهه را مطرح کرده‏اند هيچ دليل علمي بر آن ندارند آيا مي‏توان گفت که دقت تخيل و زيبائي توصيف، منحصر به اين قوم و يا آن قوم است؟ آيا اشعار عرب جاهلي و صدر اسلام مملو از اينگونه دقتها و تخيلات نيست؟ آيا کسي که از کودکي ملازم پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بوده و در هر زمان و هر مکاني هر آيه‏اي کهر بر رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم نازل مي‏شد آن را به خوبي فرا مي‏گرفته و تفسير آن را از آن حضرت مي‏آموخته و کلمات حکيمانه‏ي پيامبر را مي‏شنيده، بر ديگران برتري ندارد؟ آيا کسي که همه روزه سحرگاهان يک ساعت اختصاصي داشته که رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم اسرار الهي را به او مي‏آموخته، همانند ديگران است؟[2].

البته ممکن است گفته شود ما مي‏پذيريم که خطبا و شعراي جاهليت و صدر اسلام در اثر ذوق سرشار توان توصيف اسب و شتر و حتي مورچه و ملخ را داشتند، ولي از کجا مي‏توانستند طاووس را

[صفحه 76]

توصيف کنند با اينکه در مدينه طاووسي وجود نداشت و چگونه اميرالمومنين عليه‏السلام در خطبه‏ي 165 در توصيف طاووس و کيفيت جفت‏گيري آن مي‏فرمايد: «احيلک من ذلک علي معاينه...» من تو را از چيزي که بالعيان ديده‏ام خبر مي‏دهم و بر شنيده‏ها حواله نمي‏دهم.

ابن ابي‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه ج 9 ص 270 در پاسخ به اين اشکال مي‏گويد: «اگر چه در مدينه طاووس نبوه، ولي در کوفه که پايتخت اسلام شده بود و از تمام نقاط جهان همه چيز به آنجا آورده مي‏شد، چرا در آنجا طاووس نباشد و با بودن يک جفت نر و ماده مشاهده‏ي جفت‏گيري آنها کار دشواري نيست».

بلکه همچنانکه متعال به اولين پيامبر آدم ابوالبشير اسماء و خواص اشياء را آموخت به آخرين پيامبر نيز حقائق امور و علوم اولين و آخرين را تعليم داد و آن حضرت آنها را به وصي خود منتقل ساخت و او را به عنوان دروازه‏ي شهر علم خويش به مردم معرفي کرد و فرمود: «انا مدينه العلم و علي بابها» بنابراين هيچ مانعي ندارد که اميرالمومنين علي عليه‏السلام از چيزهايي همچون کسي که با چشم خود ديده خبر دهد و از آن به تفصيل سخن گويد در حالي که ديگران هيچ اطلاعي از آن ندارند.

بنابراين، اين شبهه نيز ناتمام است.

[صفحه 77]


صفحه 75، 76، 77.








  1. مقدمه شيخ محيي‏الدين عبدالحميد بر شرح نهج‏البلاغه شيخ محمد عبده.
  2. «خصائص اميرالمومنين علي بن ابي‏طالب- کرم الله وجهه-»، ص 168، باب 37 حديث 1، (چاپ دارالثقلين- قم).