شبهه ي 004











شبهه‏ي 004



در نهج‏البلاغه سخن از- وصايت و وصيت- و وصي بودن علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام آمده است و اين گونه واژه‏ها تنها در سخنان سيد رضي است و قبل از او به کار نمي‏رفته و اين خود دليل آن است که نهج‏البلاغه به علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام نسبت داده شده است و از سخنان او

[صفحه 69]

نمي‏باشد.[1].

پاسخ:

موضوع وصيت کردن پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و وصي بودن اميرالمومنين علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام مطلب مشهوري است ميان مردم قبل از زمان سيد رضي رحمه‏الله و پس از آن زمان.

و در اغلب کتب تفسير و حديث و تاريخ و کلام و شعر از آن نام برده شده است و موضوعي نيست که بر کسي پوشيده باشد.

علامه‏ي اميني قدس سره در يازده جلد کتاب الغدير شعراء الغدير را از زمان خود رسول‏اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تا اين زمان گردآوري کرده و حديث غدير متواتر ميان شيعه و اهل‏سنت- و مورد قبول تمام مسلمانان- يکي از قوي‏ترين ادله وصي بودن علي عليه‏السلام است.

اگر در اسلام بر هر مسلمان لازم است نسبت به مال و ثروت و ديون خود وصيت کند و وصي تعيين نمايد- تا آنجا که در صحيح بخاري (ج 3 ص 2) و صحيح مسلم (ج 4 ص 10) آمده است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «هيچ مسلماني- اگر ثروتي داشته باشد- حق ندارد دو شب بر او بگذرد مگر آنکه وصيتش را نوشته و نزدش باشد».

[صفحه 70]

و در صحيح مسلم افزوده: ابن عمر گفت: از آن زماني که اين حديث را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم شبي بر من نگذشت مگر آنکه وصيتم نزدم بود.

- پس چرا وصيت را نسبت به خلافت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و شريعت ماندگار اسلام و آنچه موجب تامين سعادت دنيا و آخرت مسلمانان است انکار کنيم بويژه آنکه مردم قدرت تشخيص و انتخاب آن فرد صالح و شايسته‏اي جانشيني پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و زعامت مسلمين را ندارند. پس بناچار بايد رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم با انتخاب خداي متعال که «علام الغيوب» است جانشين و خليفه‏ي پس از خود را تعيين کند و اماماني (همچون خود پيامبر اسلام) معصوم از هر گونه گناه و خطا تا روز قيامت پرچم داران اسلام و مفسران قرآن و مبيان احکام الهي و شريعت آسماني بوده باشند.

آيا معقول است گفته شود ابوبکر از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به مصالح امت اسلامي آگاه‏تر بوده لذا وصيت کرد که عمر پس از او خليفه‏ي مسلمانان باشد؟

آيا ممکن است بگوئيم «عائشه» ام‏المومنين از رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم نسبت به مصالح مسلمانان دلسوزتر بوده لذا به عبدالله بن عمر مي‏گويد: فرزندم سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو امت محمد را بدون سرپرست نگذارد و کسي را به جانشيني خود تعيين کند چونکه من مي‏ترسم اگر آنها را به حال خود رها سازد دچار فتنه و آشوب شوند.

[صفحه 71]

«الامامه و السياسه» تاليف ابن قتيبه دينوري، ج 1 ص 22.

آيا عبدالله بن عمر مثل ترک جانشين را بهتر از رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي‏داند ابن سعد در (طبقات ج 3 ص 249) از عبدالله بن عمر نقل مي‏کند که به پدرش گفت: کسي را به جانشيني خود تعيين کن، عمر گفت: چه کسي را خليفه‏ي خود بگردانيم؟ عبدالله گفت: تلاش کن کسي را پيدا کني تو که خداي آنها نيستي ؟ آيا اين چنين نيست که اگر تو سرپرست زمينهاي کشاورزي خود را فراخواني، آيا دوست نداري کسي را به جانشيني خود بگمارد تا زماني که به آجا بازگردد؟ عمر گفت: آري عبدالله بن عمر گفت: آيا اگر چوپان گوسفندانت را فراخواندي، آيا دوست نداري کسي را به جانشيني خودش تعيين کند تا زماني که برگردد؟ لذا عمر تصميم گرفت شوراي شش نفري جهت انتخاب رهبر تشکيل دهد.

آيا معاويه بن ابي‏سفيان ترس آن را دارد که امت محمد را همچون گوسفنداان بدون شبان رها کند و لذا به جانشيني يزيد وصيت مي‏کند؟ ولي رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم نسبت به آينده‏ي امت خود بي‏تفاوت بود و اين ترس را نداشت؟ «تاريخ طبري، ج 6، ص 170».

آيا ممکن است رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سلم اسلام نوپا و امت مسلمان را رها ساخته باشد و آنان را همچون گوسفندان بدون شبان به حال خود واگذاشته باشد؟ هرگز بلکه او به فرمان خدا وصيت کرده و جانشين

[صفحه 72]

خود را تعيين نموده.

خداوند متعال به رسولش مي‏فرمايد:

(يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته...).

«اي پيامبر آنچه از جانب پروردگار به سوي تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکني پيامش را نرسانده‏اي و خدا تو را از گزند مردم نگاه مي‏دارد...»[2].

اگر بخواهيم در اينجا احاديثي را که در مورد وصيت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام آمده است ذکر کني و در اين باره به تفصيل سخن گوئيم دهها جلد کتاب خواهد شد ولي به عنوان نمونه به ذکر يک حديث و به قطره‏يا از دريا اکتفا مي‏کنيم:

ابن شهرآشوب در «مناقب آل ابي‏طالب» ج 3 ص 47 به نقل از کتاب «الولايه» تاليف محمد بن جرير طبري روايت مي‏کند که سلمان فارسي گفت: به رسول‏خدا صلي الله عليه و آله و سمل گفتم يا رسول‏الله هيچ پيامبري نبوده جز آنکه وصي و جانشين داشته، پس وصي و جانشين شما کيست؟ فرمود: وصي و خليفه من و بهترين کسي که من پس از خود به جا مي‏گذارم آنکه ديون مرا مي‏پردازد و به وعده‏ها من عمل مي‏کند (اگر

[صفحه 73]

به کسي وعده داده‏ام که به او چيزي را بدهم او آن را خواهد داد) علي بن ابي‏طالب است.

محقق ارجمند جناب آقاي سيد عبدالزهراء حسيني خطيب در کتاب ارزشمند «مصادر نهج‏البلاغه و اسانيده» (ج 162 -142) بيش از هفتاد حديث از کتابهاي اهل‏سنت نقل کرده که در آن لفظ وصي و وصايت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام آمده است.

و همچنين علامه اميني قدس سره در کتاب معتبر «الغدير» نام دهها کتاب را که تاليف برخي از آنها پيش از تولد سيد رضي رحمه‏الله بوده از قرن اول هجري تاکنون به نام «الوصيه» و «الولايه» تاليف شده ذکر نموده است.

آيا بعد از اين همه احاديث اشعار و کتابهايي که قبل از زمان سيد رضي رحمه الله و پس از آن پيرامون وصيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمده است هيچ عاقلي به خود اجازه مي‏دهد که چنين شبهه‏اي را مطرح کند و بگويد: نهج‏البلاغه سخنان سيد رضي است چونکه او اول کسي است که از وصيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام سخن گفته.[3].

[صفحه 74]

بنابراين، اين شبهه نيز ناتمام است.


صفحه 69، 70، 71، 72، 73، 74.








  1. «اثر التشيع في الادب العربي»، ص 56 و «الامام علي» تاليف احمد زکي صفوت ص 131.
  2. سوره‏ي مائده، آيه‏ي 67.
  3. 1- البته پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم با وصي و جانشين خود اين عهد و پيمان را بسته بود که آماده‏ي پيمان‏شکني و خيانت امت باشد و اينکه امامت او را نخواهند پذيرفت.

    خطيب بغدادي در تاريخ بغداد (ج 11 ص 216) به سند خود از اميرالمومنين عليه‏السلام نقل کرده که فرموده: «از آنچه پيامبر با من عهد کرده اين است که پس از من به تو خيانت خواهد شد (مما عهد الي النبي صلي الله عليه و آله و سلم ان الامه ستغدر بک من بعدي) حاکم در مستدرک ج 3 ص 142 -140 پس از نقل اين حديث آن را صحيح شمرده است و حديث ديگري را نقل کرده که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه‏السلام فرمود: «پس از من مشکلات فراواني خواهي داشت علي عليه‏السلام گفت: آيا دينم سالم خواهد بود؟ فرمود: «آري همراه با سلامت دينت مي‏باشد» حاکم و ذهبي اين حديث را صحيح شمرده‏اند.

    علامه‏ي اميني رحمه‏الله در «الغدير» ج 7 ص 173، از «کنوز الدقائق» تاليف مناوي ص 188 نقل کرده که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه‏السلام فرمود: يا علي پس از من تو گرفتار خواهي شد ولي با آنان نجنگ.

    براي اطلاع بيشتر به کتابهاي ذيل مراجعه شود: «المراجعات» تاليف سيد شرف‏الدين «اصل الشيعه و اصولها» تاليف کاشف العظاء، «عقائد الاماميه» تاليف محمد رضا مظفر، «ثم اهتديت» تاليف تيجاني و...