شبهه ي 002











شبهه‏ي 002



طولاني بودن برخي از خطبه‏ها و نامه‏هاي نهج‏البلاغه مانند خطبه‏ي اشباح و خطبه‏ي قاصعه و عهدنامه‏ي مالک‏اشتر و... و چونکه چنين سخنرانيها و نامه نگاريهاي طولاني در صدر اسلام مرسوم نبوده بنابراين در انتساب آن به اميرالمومنين عليه‏السلام تشکيک مي‏شود.[1].

پاسخ:

طولاني بودن سخنراني و يا کوتاه بودن آن و همچنين هميشه يکنواخت صحبت کردن، چيزي نيست که نياز به حديث و دستورالعمل صحبت کردن، چيزي نيست که نياز به حديث و دستورالعمل داشته باشد و در صدر اسلام سخنرانان همه رقم سخن مي‏گفتند برخي بيشتر طولاني و کمتر کوتاه و برخي برعکس آن و اين

[صفحه 64]

شخص سخنران بوده که بر اطاله‏ي سخن يا کوتاه سخن گفتن برحسب شرايط تصميم مي‏گرفته است.

و حتي خود کساني که اين شبهه را مطرح کرده‏اند به اين حقيقت معترفند که هيچ دليلي بر نفي خطبه‏هاي طولاني ندارند و مي‏گويند:

«ما هيچ وقت نمي‏گوئيم که طولاني بودن خطبه به اين اندازه از نظر عقلي ممنوع است...»

بلکه «جاحظ» در (البيان و التبيين ج 1 ص 50) مي‏گويد: «روايت کرده‏اند که قيس بن خارجه بن سنان، روزي از صبح تا شب خطبه خواند و هيچ يک از سخنانش تکراري نبود نه در لفظ و نه در معني».

زکي مبارک در «النثر الفني» جلد 1 ص 59 مي‏گويد: سحبان وائل[2]. همان سخنراني که طولاني بودن سخنرانيهايش معروف بوده و گاهي نصف روز سخنراني مي‏کرده و در عين حال خطبه‏هاي کوتاهي نيز از او نقل شده است.

بنابراين خطيبان- در صدر اسلام و پس از آن تا زمان حاضر- طبق فطرت و بر اساس شرايط زماني و مکاني بر اطاله‏ي سخن يا کوتاهي آن تصميم مي‏گرفتند.

خطبه‏ها و نامه‏هاي علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام نيز همين گونه بوده است

[صفحه 65]

گاهي همچون عهدنامه‏ي مالک‏اشتر در اثر شرايط حاکم بر مصر مصلحت بر اطاله‏ي سخن است و گاهي شرايط اقتضا مي‏کند که کوتاه سخن گويد.

و جاحظ مي‏گويد: «عمر اهل خطبه‏هاي طولاني نبود و صاحب خطبه‏هاي طولاني علي بن ابي‏طالب است» پس اين شبهه و اشکال نيز نادرست است.


صفحه 64، 65.








  1. نقل از «اثر التشيع الادب العربي»، ص 66.
  2. يکي از سخنرانان معروف زمان معاويه که در شام مي‏زيست.