نکوهش مردم پيمان شکن عراق
مرگ بر شما باد که به ناروا مرا دروغگو ميدانيد. شما مردم کوفه اي ناکسان شبيهايد بر آن زن باردار به ناکامي شوي ميراث خويش نميخواستم هيچگاه از شما شما بودهايد آنکه دائم مرا به کار خلافت مرا ناگزير دروغ از کجا گفتهام بر شما علي با چه کس گفته باشد دروغ! کنون مرگ و نفرين بود بر شما من آنم که پيشانيام در سجود به پيمان پيغمبرم استوار نخستين مسلمان دنيا منم چو دارم ز اسلام بر جان، فروغ نبودم چو اهل دروغ و فريب در اين شهر گشتم به محنت دچار هم آهنگيم با شما بيگمان چنين خواستم تا که پيمانهها ولي حيف آن دل نبد در شما که در سينهي تنگ بر سان گور [صفحه 225] به ناچار روزي رسد بيگمان در آن روز شرمندهتر ميشويد [صفحه 226]
«قاتلکم الله فعلي من اکذب؟»
به نامردي شهره اندر جهان
که ساقط کند بچه قبل از قرار
رساند بدان دورتر قوم و خويش
که باشم بر اين قوم فرمانروا
همي سوق داديد بر ماجرا
نموديد با وعده دلپذير
که بستيد تهمت به من ناروا
علي هست از راستيها، فروغ
که بنديد خود تهمت ناروا
هميشه به درگاه معبود بود
چو نشکستهام هيچگاه آن قرار
به گفت دروغ عهد خود نشکنم
نبندم همي بر محمد دروغ
کنونم به شهر شما بينصيب
که بر کورها بودم آيينهدار
بود راز گفتن به پوچ استخوان
ببخشم همي رايگان بر شما
که گنجايشش کرده باشد وفا
نسازد همي نور حکمت عبور
که نور حقيقت بتابد عيان
چو گفتار ما را به ياد آوريد
صفحه 225، 226.