نكوهش فراريان از جنگ











نکوهش فراريان از جنگ



«لا اري اصلاحکم بافساد نفسي»

اصلاح شما را با افساد و تباه ساختن خود جايز نمي‏بينم.

امام علي (ع) در نکوهش اصحابش که براي جنگ با لشکر معاويه (شام) خود را آماده نمي‏ساختند، مي‏فرمايد: تا چه زماني با شما مدارا و ملايمت روا دارم و تا کجا اين چنين خسته به دنبال شما راه بسپارم. امام (ع) به سخن خود اين چنين ادامه مي‏دهد:


اگر شد شتر مبتلا بر جذام
شتربان مدارا نمايد مدام‏


چو فرسوده شد طاقه‏اي از حرير
رفوگر شود خسته وز کار سير


ز هر سو بدوزد ز سوي دگر
چو کهنه است شد پارگي بيشتر


نباشيد بيمار اشتر شما
که گردم به تيمارتان مبتلا


نه هستيد آن کهنه طاقه حرير
که باشم بر آن دوختن ناگزير


دلم از شما هست لبريز خون
که هستيد بر کاهلي رهنمون‏


بود خسته جانم ز دست شما
بدان‏سان که خواهد ز تن شد جدا


به پرواز از اين آشيان غمين
شود دور ناچار از اين سرزمين‏


چو شد سوي اين مرز، نيروي شام
به خانه گريزيد يک سر تمام‏


به عزلت فرورفته خود بي‏درنگ
نهان گشته در پشت درهاي تنگ‏


بياسوده در کلبه چون پيره‏زن
عروسان بنشسته در پيرهن‏


فراموش خود کرده مردانگي
وز آن شيوه جستيد بيگانگي‏


گريزيد تا چند چون سوسمار
نهان گشته در دخمه‏ي تنگ و تار

[صفحه 222]

شما همچو کفتارهاي زبون
که ناديده خود دشمن و رنگ خون‏


گريزند و خود را به سوراخ تنگ
نهان کرده از چشم‏ها بي‏درنگ‏


نه پيروز کس را، بياري کنيد
که ياران خود را فراري کنيد


که با سست بازو به تير و کمان
نشايد که تيري رسد بر نشان‏


اگر محفل عيش باشد هزار
در آن جمع گرديد پروانه‏وار


دگر پرچمي بود با افتخار
نباشيد گردش يکي زان هزار


چو نيکو شناسم، که دارويتان
چه باشد، ولي حيف افسوس از آن‏


که هرگز به راه رضاي شما
نگردم ز راه شرافت جدا


به نفرين گشايم دهان بر شما
بلي، خوار سازد شما را خدا


مگيريد گردن دگر ز افتخار
که هستيد در پيش حق شرمسار


به باطل رفيقيد و از حق جدا
که خواهيد حق را به راه فنا

[صفحه 223]


صفحه 222، 223.