نهي از منکر
هر کس، منکر و ستمي را با شمشير انکار کند، به راه رستگاري رسيده است. در آنجا تبهکار بندد ميان نگردند بر دفع او چارهگر که ديديم بس مرد نيکو سرشت شماتت ز بيدادگر با زبان چنين مرد با سستي عزم و راه که اين هر سه خصلت بر آزادگان دگر نيز خونسرد افسرده حال نکوشيده بايد به دست و زبان قبولش ندارم که از بزدلي که بيداد بايد به دست و زبان سه ديگر که از جان و دست و زبان چنين مرد در پيشگاه خدا به بيداد يار است اين بد مرام به بيدادگر شور و غوغا کنيد ز منکر شود نهي و معروف را مبادا معطل کني اين دو را که نه مرگتان را کند زودتر بجنبيد از جاي، بيترس و باک ز بيداد بنديد دست خطا [صفحه 118] ز شاه ستمگر به دست و زبان چو خود جنگ را بسته داري کمر دوم نيز پيروز گردد زبان ز بيداد هم دست بايد نخست پس آنگه بيان با زبانست و دل چو قومي، نکوکار را رو نداد نکرد از ستمکار منع، از بدي همه کاخ اقبال وارون شود نجيبش به خواري شود زار و پست چو اوباش را صدر منزل شود شود روز روشن در آنجا سياه هر آن کس کند دشمني با ستم چو حاضر شود نيز پيش خدا دگر آنکه با اعتراض از زبان ز همفکر خاموش خود بهتر است ولي قدر داني از آن واجبست ببندد چنان رادمردان ميان چو گردان برد سوي شمشير، دست چنينند مردان راه خدا به هر کار باشند پيروزگر [صفحه 119]
«من انکره بالسيف... اصاب سبيل الهدي.»
که خلقند او را تماشاچيان
چنينند مردان ما بيشتر
به رنج اندر از راه و کردار زشت
کند ليک با او نکوشد به جان
يکي از سه خصلت نمايد تباه
برازنده باشد همي بيگمان
مخالف به بيدادگر بالمال
چو ترسو بود سست و آزرده جان
دو خصلت، تبه دارد از کاهلي
شود قطع با کوشش مردمان
نگرديده چون خصم استمگران
نيابد رهايي به روز جزا
ببيند به روز جزا انتقام
که تا مشت بيداد را وا کنيد
معطل مداريد بر ناروا
که شرمنده گردي به هر دو سرا
نه روزي شود بيش از اين رهگذر
که در راه حق، ترس يعني هلاک
که اين شد عبادت براي خدا
اگر نهي کردي، شود مهربان
نخستين شود دست پيروزگر
که پيروزي دست سازد بيان
کند دفع شر، کار گردد درست
که سازد ستمکار را منفعل
به دست و زبان ياري او نداد
به غفلت سر آورد در بيخودي
اساسش ز بنيان دگرگون شود
خطاکار گيرد زمامش به دست
حکومتگرش از اراذل شود
همه کار آن قوم گردد تباه
به نزد خداوند شد محترم
بماند سرافراز و حاجتروا
ستمکار را افکند در زيان
که راه ستم را به برهان ببست
که چون ديد بيداد را چيرهدست
چنين است کردار آزادگان
کند خوار و ننگين، ستمکار پست
خداي از چنين بنده باشد رضا
رضاي خدا جسته از هر نظر
صفحه 118، 119.