به برخي سرداران سپاه











به برخي سرداران سپاه



به سرداران سپاه خود مي‏نويسد:


به نام خداوند احسان و مهر
که اويست روشنگر ماه و مهر


چو تسليم دشمن نگردد به جنگ
ببنديد بر او همي عرصه تنگ‏


ور از صلح گويد نبايد به کين
به دشمن شود تنگ روي زمين‏


چنين دوست دارم به هر رهگذار
به جان بوده خود ياور دوستدار


چه خوبست نگشوده شمشير کين
شود جمع ما با عدالت قرين‏


بياري بجوييد مردان کار
چو ناچار گرديد از کارزار


بسيج سپه گرد به اجبار بود
سپاهي، چنين ياوه و خوار بود


که رونق نگيرد ز سرباز سست
سپه، کار لشگر شود نادرست‏


چه بهتر، که باشد ز اردو به دور
چه مجبور سرباز شد از حضور

[صفحه 318]


صفحه 318.