قتل عثمان و جنگ جمل











قتل عثمان و جنگ جمل



هنگامي که از مدينه براي پيکار با طلحه و زبير و پيروان عايشه (جنگ جمل) به سوي بصره مي‏رفت، اين نامه را به اهل کوفه نگاشته است:


ز سوي علي (ع) بنده‏ي کردگار
گزارش به انصار کوفي تبار


ز عثمان بگويم کنون ماجرا
بدان‏سان که بيننده بيند بجا


عليه خليفه برآشوفتند
در جنگ و کين مردمان کوفتند


نبودم بجز يک تن اندر ميان
که مي‏گفتم اندرز بر مردمان‏


به عثمان بسي پند گفتم عيان
مگر صلح گردد پديد از ميان‏


در اين ماجرا طلحه خود با زبير
نبودند در راه اصلاح و خير


فشاندند دامان بر آن تيز تف
به بالين او رفته خنجر به کف‏


بلي، عايشه با دلي پر ز کين
همي بود بر پيشوا خشمگين‏


چنان شعله برخاست کز دود آن
ز عثمان چنين تيره شد دودمان‏


بکشتند عثمان چه زيبا چه زشت
چنين بسته شد دفتر سرنوشت‏


فشردند دستم به بيعت به دست
به من پير و برنا چنين عهد بست‏


کساني که کشتند عثمان چنان
به خون خواهيش بسته اينک ميان‏


فريبنده ز اين راه بر مردمند
به بصره پي رزم اردو زدند


مپرس از مدينه که چون ديگ آب
بر آتش نشسته است در پيچ و تاب‏


ز دود بلا شد افق تيره رنگ
که آيينه دين گرفته است زنگ‏


شما مردم کوفه پيروز و راد
شتابيد سويم در اجراي داد


بسيجيد دنبال من بي‏گمان
که هستيد خود از عرب پشتوان‏

[صفحه 314]


صفحه 314.