فقر و تنگدستي











فقر و تنگدستي



اميرالمومنين (ع) به فرزند خود «محمد بن حنفيه» در نکوهش فقر فرمود:


چنين بيم دارم همي اي پسر
که در نکبت فقر آري به سر


همي خواهم از ايزد مهربان
که از فقر دارد ترا در امان‏


بپرسيد و از آن جز آموختن
تمنا مداريد در انجمن‏


که نادان چو آموخت دانش به جان
به نوبت شود دانشي بي‏گمان‏


ولي واي بر دانشي کز عناد
سخن سر کند، هست چون بي‏سواد


به خلوت بپرهيزد خود از گناه
که در رستخيز است، حاکم گواه‏


که از ديده‏بانان اين آسمان
کجا ديدني ماند اندر نهان؟


چنينند در دهر صاحبدلان
ندارند، اندوه خود بر زبان‏


به لب هست لبخندشان آشنا
چو در موج خونند اندر شنا


چنين مرد باشد فروتن به جان
شناساست بر خويشتن بي‏گمان‏


و هنگامه شد گرم، خويش بنگريد
در آن حال پيروزي آيد پديد

[صفحه 290]


صفحه 290.