ابن جلّي
کلامي است بلند از مولا در جهت برنمودن دشواريهاي فرجام زندگي، و هوس آفرينيها و جذبههاي دنيوي و... که در دل شب فراز آورده و آن را ضراربن منمره[3] گزارش کرده است. اين سخن ارجمند در نهجالبلاغه بدين سان ميآغازد: يا دنيا، يا دنيا اليک عنّي، أبي تعرضت.... سيد رضي(ره) بخشي از آن را آورده است و ابن ابي الحديد به هنگام شرح آن نوشته است: من اين کلام را از کتاب عبداللهبن اسماعيلبن احمد حلبي با عنوان «التذييل علي نهجالبلاغه» نقل ميکنم.[4]. از شرح حال ابوالفتح عبداللهبن اسماعيل آگاهيهاي شايستهاي نداريم.[5]. [صفحه 19] شيوهي ترجمه و شرح ترجمه خوانساري از غرر، ترجمهاي آزاد و مفهومي است. وي غالباً شرح را با ترجمه در ميآميزد و به واقع محتواي جمله را در قالب ترجمهاي شرح گونه ارائه ميدهد. و گاه صرفاً به ترجمه تحت اللفظي بسنده ميکند و گاه پس از ترجمه به شرح و بسط و بيان سخن ميپردازد. او خود دربارهي شيوه کارش در مقدمه کتاب چنين گفته است: «... حسب الأمر الأقدس الأعلي مقرّر فرمودند که نيازمند رحمت بي دريغ کردگاري داعي دوام دولت قاهرهي ابديهي جمال الدين محمد خوانساري، به طريق مأمور شرح نگار کتاب حکمت آداب مزبور گردد و در عبارات غامضه و فقرات مشکلهي آنکه محتاج باشند به کشف و بيان اکتفا به ترجمه ننموده بر وجهي که بايد تقرير و تفسير مراد و ايضاح و افصاح مقصود نمايد. لاجرم با وجود عدم استطاعت و قصد بضاعت به حکم «المأمور معذور» به شرح کتاب مزبور بر نهجي که منظور نظر خاطر ملکوت ناظر والا و مطمح بصر انديشهي جهان پيما بود، پرداخت».[6]. گفتيم شيوه ترجمه وي غالباً ترجمه مفهومي و آزاد است. ولي در موارد بسيار اندکي صرفاً به ترجمه لفظ به لفظ بدون شرح و بسط بسنده کرده است. نمونههاي ذيل را بنگريد: «العلم کَنز». (شرح غرر، ج1، ص25) (دانش گنج است). «الحزم صِناعة». (ج1، ص40) (دور انديشي پيشهاي است نيکو). «الغباوة عِوايَةُ». (ج1، ص43). (کودني سبب گمراهي ميگردد). «من حَسُنَ يَقينُهُ حَسُنَتْ عبادتُهُ». (ج5، ص294) (هر که نيکو باشد يقين او، نيکو باشد عبادت او). بدين سان توان گفت شيوهي غالب، ترجمه و توضيح است. اين توضيحها و شرحها از [صفحه 20] نيم سطر گرفته تا صفحاتي چند وجود دارد. گاه توضيحات و شرح مؤلف و مترجم بزرگوار با وارسيدن به ابعاد مسأله، شکل يک رسالهي خُرد را به خود گرفته است. باري، ترجمه و شرح آقا جمال آکنده است از بحثهاي کلامي، فقهي، اخلاقي، اجتماعي و گاه تاريخي.
ابوالفتح عبداللهبن اسماعيلبن احمدبن اسماعيل حلبي، مشهور به «ابن جلّي» از عالمان ديار حلب و از خانواده ريشه دار شيعهي آن سامان است. اين خاندان اديبان، عالمان و فقيهان بسياري دارد.[1] پدر او را به پيشوايي در حديث، گستردگي آگاهيها و فضل و فضيلت ستودهاند.[2] ابن جلّي در جمع و تدوين گفتار مولا کتابي پرداخته است با عنوان «التذييل علي نهجالبلاغه». آگاهي ما از اين اثر، مرهون نقل ابن ابي الحديد در «شرح نهجالبلاغه» است.
صفحه 19، 20.