ابن جلّي











ابن جلّي



ابوالفتح عبدالله‏بن اسماعيل‏بن احمدبن اسماعيل حلبي، مشهور به «ابن جلّي» از عالمان ديار حلب و از خانواده ريشه دار شيعه‏ي آن سامان است. اين خاندان اديبان، عالمان و فقيهان بسياري دارد.[1] پدر او را به پيشوايي در حديث، گستردگي آگاهيها و فضل و فضيلت ستوده‏اند.[2] ابن جلّي در جمع و تدوين گفتار مولا کتابي پرداخته است با عنوان «التذييل علي نهج‏البلاغه». آگاهي ما از اين اثر، مرهون نقل ابن ابي الحديد در «شرح نهج‏البلاغه» است.

کلامي است بلند از مولا در جهت برنمودن دشواريهاي فرجام زندگي، و هوس آفرينيها و جذبه‏هاي دنيوي و... که در دل شب فراز آورده و آن را ضراربن منمره[3] گزارش کرده است. اين سخن ارجمند در نهج‏البلاغه بدين سان مي‏آغازد: يا دنيا، يا دنيا اليک عنّي، أبي تعرضت....

سيد رضي(ره) بخشي از آن را آورده است و ابن ابي الحديد به هنگام شرح آن نوشته است:

من اين کلام را از کتاب عبدالله‏بن اسماعيل‏بن احمد حلبي با عنوان «التذييل علي نهج‏البلاغه» نقل مي‏کنم.[4].

از شرح حال ابوالفتح عبدالله‏بن اسماعيل آگاهيهاي شايسته‏اي نداريم.[5].

[صفحه 19]

شيوه‏ي ترجمه و شرح ترجمه خوانساري از غرر، ترجمه‏اي آزاد و مفهومي است. وي غالباً شرح را با ترجمه در مي‏آميزد و به واقع محتواي جمله را در قالب ترجمه‏اي شرح گونه ارائه مي‏دهد. و گاه صرفاً به ترجمه تحت اللفظي بسنده مي‏کند و گاه پس از ترجمه به شرح و بسط و بيان سخن مي‏پردازد. او خود درباره‏ي شيوه کارش در مقدمه کتاب چنين گفته است:

«... حسب الأمر الأقدس الأعلي مقرّر فرمودند که نيازمند رحمت بي دريغ کردگاري داعي دوام دولت قاهره‏ي ابديه‏ي جمال الدين محمد خوانساري، به طريق مأمور شرح نگار کتاب حکمت آداب مزبور گردد و در عبارات غامضه و فقرات مشکله‏ي آنکه محتاج باشند به کشف و بيان اکتفا به ترجمه ننموده بر وجهي که بايد تقرير و تفسير مراد و ايضاح و افصاح مقصود نمايد. لاجرم با وجود عدم استطاعت و قصد بضاعت به حکم «المأمور معذور» به شرح کتاب مزبور بر نهجي که منظور نظر خاطر ملکوت ناظر والا و مطمح بصر انديشه‏ي جهان پيما بود، پرداخت».[6].

گفتيم شيوه ترجمه وي غالباً ترجمه مفهومي و آزاد است. ولي در موارد بسيار اندکي صرفاً به ترجمه لفظ به لفظ بدون شرح و بسط بسنده کرده است. نمونه‏هاي ذيل را بنگريد:

«العلم کَنز». (شرح غرر، ج1، ص25)

(دانش گنج است).

«الحزم صِناعة». (ج1، ص40)

(دور انديشي پيشه‏اي است نيکو).

«الغباوة عِوايَةُ». (ج1، ص43).

(کودني سبب گمراهي مي‏گردد).

«من حَسُنَ يَقينُهُ حَسُنَتْ عبادتُهُ». (ج5، ص294)

(هر که نيکو باشد يقين او، نيکو باشد عبادت او).

بدين سان توان گفت شيوه‏ي غالب، ترجمه و توضيح است. اين توضيحها و شرحها از

[صفحه 20]

نيم سطر گرفته تا صفحاتي چند وجود دارد. گاه توضيحات و شرح مؤلف و مترجم بزرگوار با وارسيدن به ابعاد مسأله، شکل يک رساله‏ي خُرد را به خود گرفته است.

باري، ترجمه و شرح آقا جمال آکنده است از بحثهاي کلامي، فقهي، اخلاقي، اجتماعي و گاه تاريخي.



صفحه 19، 20.





  1. تراثنا، ش5، ص51.
  2. لسان الميزان، ج1، ص604.
  3. ضراربن ضمره، از پاک نهادان ياران مولا علي (ع) است. وي اين جملات را در صفي عظيم و گفتاري بلند در شأن و عظمت مولا و در مقابل معاويه و در کاخ شاهانه او ايراد کرد. ماجرا را بنگريد در شرح ابن ابي الحديد، ج18، ص225 و نقلهاي آن را در منابع عامه بنگريد در: احقاق الحق، ج4، ص425 به بعد.
  4. نهج‏البلاغه، کلمات قصار، ش77، ص480؛ شرح ابن ابي الحديد، ج18، ص225.
  5. بنگريد: الأنساب، ج2، ص78؛ توضيح المشتبه، ج2، ص385، تبصير المنتبه، ج1، ص342؛ شرح ابن ابي الحديد، ج18، ص225.
  6. شرح غرر، ج1، ص6.