دعاي آن حضرت در جنگ صفين، قبل از به نيزه کردن قرآنها
خدايا! از تو سلامتي از بلاي سخت و از شماتت دسمنان را خواستارم، خدايا گناهم را بيامرز و عملم را تزکيه نما و خطاهايم را بشوي، چرا که من ناتوانم جز به آنچه تو ياريم نمائي، و آنچنان بردباري بمن عطا فرما که درگاه جهل را ببندي، و دانشي عنايت کن که پرده نادانيها را با آن زائل سازي، و يقيني که شک را از من بزدائي، و فهمي که مرا از فتنههاي سخت بيرون آوري، و نوري که بدان در ميان مردم راه رفته و در تاريکيها راه را بيابم. خدايا! گوش و چشم و مو و پوست و قلبم را برايم شايسته گردان، شايستگي جاودانه، که بدان بقيه اعضايم نيز صالح و شايسته گردند، از تو راحتي هنگام مرگ و عفو و بخشش هنگام حسابرسي را خواهانم. خدايا! از تو ميخواهم هر کرداري را که از همه پيش تو محبوبتر و به درگاهت نزديکتر است، و هميشه مرا بدين وادار نمائي، آنگاه شريفترين کارها را در نزد خود بمن ياد دهي، و نيرو و راستي و کوشش و تصميمي از جانب خود و نشاطي براي انجامش را بمن عطا فرمائي. و چنانم کني که کردارم تنها بخاطر جلب رضاي تو و زندگيم همان زندگي که به بندگان شايسته است دادهاي باشد، آنگاه چنانم گرداني که آنرا به چيزي نفروشم و آنرا به چيز ديگري برابر ننمايم، و آن نعمت را در خوشي و ناخوشي بر من دگرگون مساز، و به کسالت و فراموشي و خودنمائي و شهرت طلبي دچارم منما، تا آنگاه که مرا بر آن بميراني، و بهترين کشته شدنهاي در راهت را روزيم گرداني، يعني راهي که تو و رسولت را ياري کنم، و زندگاني جاويدان آن جهان را به زندگاني دنيا خريداري نمايم، و مرا به موجبات خشنودي خود کمک فرما. خدايا! از تو دلي سالم، پابرجا، خوددار، بازگشت کننده را خواهانم، که کار نيک را نيک دانسته و از آن پيروي نمايد، و کار زشت را زشت شمرده و از آن دوري گزيند، نه دلي که گناهکار بوده و نه سنگدل و مشکوک، اي که دو دست احسانش به رحمت گشوده است، اي که مهرش بر خشمش پيش جسته است. از تو ميخواهم که زندگيم را چنان قرار دهي که فزاينده هر نيکي باشد، و مرگم را رهائي از هر شري قرار داده، و کردارم را به شهادت پايان بخش، اي ذخيرهام در سختي، و اي همراهم در هر حاجت، و اي سرپرست و صاحب نعمتم. از تو ميخواهم که روزيم نمائي سپاسگزاري نعمتت، و شکيبائي در بلا و گرفتاريت، و خشنودي نسبت به مقدراتت، و تصديق به وعدهات، و محافظت سفارشاتت، و زهد و توکل بر تو، و دست زدن به ريسمان محکمت، و تمسک به کتابت، و شناسائي حقت، و نيرو و توان در عبادتت، و نشاط در ذکرت، تا آنگاه که مرا در زمين خود به کار عمران و آبادي آن گماردهاي، و هر گاه به ناچار مرگم فرا رسد پس آنرا شهادت در راهت بدست بدترين خلقت قرار ده، و راهم را در ميان زندگان راه آن دسته از مردم قرار ده که در خانه ابدي در پيشگاهت روزي خورند. خدايا! در ديدهام نور و روشنائي، و در دلم يقين، و در جانم ترس و هراست، و در زبانم يادت را قرار ده، خدايا خواستهام را در آنچه از تو ميخواهم آن خواستهاي قرار ده که دوستانت از تو ميخواهند و ترسم را از تو در مورد پناهخواهي از عذاب و شکنجه ات همان ترس اولياءت بگردان، خدايا مرا در مورد جلب خشنوديت بکاري وادار که چيزي از موجبات خشنودي و فرمانبرداري تو را بخاطر ترس از يکي از آفريدگانت وانگذارم. خدايا! هر خير و نعمتي که بمن عطا فرمودهاي بهمراه آن سپاسگزاري و شکري بمن ده که بدان وسيله ذکر تازهاي از تو برايم پيدا شود، و ذخيرهام را بدان نيکو بگردان، و هر عطائي را که از من باز داري و مرا از آن بينياز سازي، پاداشي براي من در آن عطا فرما و صبر و شکيبائي در محروميت آن بمن عنايت کن. خدايا! فقر در دنيا را برويم ببند، و مرا از عبادت خويش به امر ديگري سرگرم مکن، و ذکر خود را از يادم مبر، و ميل و رغبتم نسبت به آنچه نزد توست را کم مگردان، خدايا بتو پناه ميبرم از غم و اندوه و ناتواني، و سستي و ترس و بخل و بداخلاقي، و انحراف در دين، و مغلوب واقع شدن، و استيلاء دشمنان و دگرگوني روزگار، و از شر آنچه ستمکاران در زمين انجام دهند، و از بلا و گرفتاري که قدرت صبر بر آنرا ندارم. و بتو پناه ميبرم از هر چه ميان من و تو جدائي افکند، يا مرا از تو دور سازد، و يا آنکه روي مرا از درگاهت باز گرداند، يا از بهرهام در پيش تو بکاهد، و بتو پناه برم از اينکه خطاها يا ستم يا زياده روي بر خودم، و پيروي از هواي نفسم، و بکار انداختن شهوات نفسانيم، ميان من و رحمت و احسان و فضل و برکت و وعدههايي که برايم بر خويش مقرر نمودهاي حائل گردد. خدايا! از همدم بد در حضور و غياب بتو پناه ميبرم، زيرا که دلش متوجه من گردد و ديدگانش مرا زير نظر گيرد، و گوشهايش سخنانم را بشنود، اگر کار نيکي را از من ببيند آنرا پنهان نمايد و اگر کار بدي را ببيند آشکارش سازد، و از طمع و حرصي که مرا به پستي کشاند بتو پناه ميبرم، و بتو پناه ميبرم از آن گمراهي که به نابودي و هلاکت مرا اندازد، و از فتنهاي که بر من عارض گردد، و از خطا و گناهي که توبه ندارد، و از مناظر ناراحت کننده نسبت به خانواده و مال و فرزند، و از سختي جان دادن. و بتو پناه ميبرم از کفر و شک و ستم و تعصب و خشم، و بتو پناه ميبرم از ثروتي که مرا به سرکشي و طغيان وادارد، و از فقري که مرا به فراموشي اندازد، و از هوا و هوسي که به نابودي و هلاکت مرا بکشاند، و از کاري که مرا خوار سازد، و از رفيقي که مرا گمراه نمايد. خدايا! بتو پناه ميبرم از روزي که آغازش ترس و پايانش بيتابي است، چهرهها در آن سياه و جگرها خشک گردد، و بتو پناه ميبرم از اينکه به گناهي که کارهاي نيکم را محو ميکند مبتلا شوم، گناهي که هرگز آنرا نيامرزي، و از گناهي که از خير و نعمت آخرت جلوگيري کند، و از آرزوئي که بهترين کارها را مانع گردد، و از زندگاني که جلوي بهترين مرگها را بگيرد، و بتو پناه ميبرم از ناداني و بيهوده گوئي، و از گفتار و کردار بد، و از بيماري و دردي که مرا بخود مشغول سازد، و از آن تندرستي که مرا به غفلت دچار گرداند. و بتو پناه ميبرم از تعب و رنج و سختي و تنگي، و گمراهي و گرفتاري، و خواري و فقر، و خودنمائي، و شهرت طلبي و پشيماني، و اندوه و خواري، و ستمگري و ترس، و از فتنهها، و از تمامي آفات و بديها، و بلاهاي دنيايي و آخرتي، و بتو پناه ميبرم از کارهاي زشت آشکار و نهان، و بتو پناه ميبرم از وسوسههاي نفساني، آنها که مورد رضايت تو نيست، چه در گفتار و چه در کردار. خدايا! بتو پناه ميبرم از شر جنيان و آدميان، و نيرنگ و اشتباه کاري، و از شر حوادث کوبنده شب و روز، و نعسهاي جنيان، و چشم زخم آدميان. خدايا! بتو پناه ميبرم از شر نفس خود، و از شر زبانم و از شر گوشم و از شر ديدهام، و بتو پناه ميبرم از جاني که سير نشود، و از دلي که نرم نگردد، و از دعائي که اجابت نشود، و از نمازي که مورد قبول درگاهت واقع نگردد، خدايا مرا به هيچ نوعي از عذاب خود دچار مکن، و به گمراهي مرا باز مگردان، خدايا به قدرت فرمانروائيت، و عزت قدرتت، و عظمت سلطنتت از شر همه مخلوقات پناه ميبرم. امام صادق - که بر او درود باد - فرمود: هر که اين دعا را بخواند که براي هر مشکل و سختي است، حاجت خوانندهاش برنمي گردد، ان شاء الله تعالي.
سعد بن عبدالله گويد: اين دعا را حضرت علي - که بر او درود باد - در جنگ صفين قبل از آنکه قرآنها را بر سر نيزه کنند خواند، آنگاه گويد: ابليس فريادي زد که گروهي از لشکر معاويه شنيدند و به معاويه و اصحابش اشاره کرد به بر سر نيزه کردن قرآنها، از اينرو خوارج سخن معاويه را شنيدند و قرآنها را بر سر نيزه نمودند، و اصحاب حضرت علي - که بر او درود باد -اختلاف کردند، همچنانکه در فرمانبرداري از پيامبر اختلاف نمودند، امام - که بر او درود باد - اينگونه دعا کرد: