دعاي آن حضرت در مناجات، بنام دعاي امان















دعاي آن حضرت در مناجات، بنام دعاي امان



خدايا! از آغاز نعمتهايت را شامل حالم نمودي در حاليکه آنرا بخاطر عمل يا شکري مستحق نگرديده بودم، مرا آفريدي در حاليکه چيزي نبودم، و خلقتم را زيبا آفريده و زيبا صورتگري نمودي در زماني که در شکم مادرم بودم، و در بزرگي بمن غذا دادي، و از حال ضعف به حال توانائي، و از جهالت به علم و دانش، و از فقر به بي‏نيازي مرا حرکت دادي.

و در اين موارد بمن مهربان و رفيقي، بيماري را به سلامتي، و ناداري را به دارا بودن، و لال بودن را به سخن گفتن، و کري را به شنوائي، و خستگي را به راحتي، و عدم درک را به فهميدن، و جهالت را به دانائي، و اندوه را به خرسندي مبدل ساختي، آنگاه که مرا از بند رها ساخته و از گمراهي هدايت نمودي، در اين حال به دينت هدايت گرديدم، و مرا حفظ کرده و محافظت نمودي و کفايت کردي، و خطرات را از من دفع کردي و توانايم نمودي.

و نمعتهايت بر من افزايش، و احسانت بر من اتمام يافت، و نيکيهايت در حق من کامل شد، توجهي به خود نمودم ديدم شکرم نسبت به تو اندک و جرأتم در مقابل تو و انجام گناهان زياد است، از من بردباري نمودي و مرا در مقابل گناهان مؤاخذه نفرمودي، و پوشش مرا ندريدي، و عيوبم را براي مخلوقات ظاهر نساختي.

بلکه مرا به تأخير انداخته و مهلت داده و نجاتم دادي، از اينرو من در نعمتهايت قرار داشته و بر انجام گناهان پابرجا هستم، اين کار را از گناهکاران مخفي مي‏دارم در حاليکه تو از آن آگاهي، گويا تو پست‏ترين ناظران بر کار زشتم مي‏باشي، و آنان و نه تو مرا مورد محاسبه قرار ميدهند.

خدايا! پس کداميک از نعمتهايت را شکر گذارم، آنچه از آغاز بدون استحفاق بمن عنايت فرمودي، يا بردباريت از من به استمرار نعمتهايت و افزايش آنها، گويا من از نيکوکاران سپاسگزار هستم در حاليکه از آنان نيستم.

خدايا! تعجّبم از خودم پايان نمي‏پذيرد، و از چه رو از کار خود تعجب نکنم، از اينکه عملاً از اطاعت تو روي مي‏گردانم، يا آنکه آگاهانه اقدام به نافرماني تو مي‏کنم، يا از پابرجائيم بر محرماتي که اگر حلال بود مرا قانع نمي‏ساخت.

پس پاک و منزهي، چقدر حجتت بر من آشکار، و پرده پوشيت از من ديرينه، و عفوت ارزشمند است بر کسي که به نعمتت بر نافرمانيت ياري جسته، و با اينکه به شدت عقابت و قدرت فرمانروائيت و عظمت غضبت آگاهست مرتکب گناهان مي‏گردد.

خدايا! کم ارزش تلقي کردن عذاب در نزد من بسيار زياد است، چرا که در خشمناک کردن تو مبالغه کرده و اطاعت شيطان را نموده، و هواي نفس را بر خود مسلّط ساخته‏ام و خود را در اختيار او قرار داده‏ام، و بخاطر طلب خشنودي تو و ترس از عقابت مخالفت شيطان و هواي نفس را ننموده‏ام.

پس واي بر من از تو، باز واي بر من، در ناراحتيها بسيار به ياد تو و در خوشحاليها از تو غافل هستم، در گناهان سبکبال و اطاعتت را با سنگيني انجام ميدهم، با گستردگي نعمت بر من و نيکويي بخششهايت بر من و کمي سپاسگزاريم، بلکه بر بلائي صبر نداشته، و بر نعمتي شکر گزار نبوده‏ام.

خدايا! اين توصيف حال خودم مي‏باشد، و دانشت به آنچه حفظ نموده و فراموش کرده و در قلبم پنهان داشته‏ام، از آنچه در گذشته انجام داده ام، از گناهان بزرگ و خطاهاي عظيم، بيشتر است از آنچه زبانم بدان گويا بوده و خود بدان اعتراف کرده‏ام.

خدايا! هم اکنون در پيشگاه تو ايستاده به خطاهايم اعتراف دارم، بخاطر جنايتي که بر خود نموده‏ام اين دستهايم تسليم تو و اين گردنم در پيشگاهت خاضع است.

اي محبوب قلبم راههاي حيله از من قطع شده و هر باطلي نابود گرديده، و مردم مرا بخود واگذاشته و روزگار مرا تنها نموده است، و در اين جايگاه ايستاده‏ام، و اي آقايم و اگر منت تو بر من نبود قادر بر اين کار نيز نبودم.

خدايا! گناهانم را بيامرز، به ناتوانيم رحم نما، و از آنچه در اختيار داري به نيک نظر نمودن بر من ببخشاي، و چون مالک اختيارم هستي مرا آزاد نما، و چون بر انتقام از من قادري مرا ببخش.

خدايا و اي مولايم آيا به زاريم رحم کرده، و به ذلت جايگاهم در پيشگاهت، و وحشتم از مردم، و انسم به تو نظر مي‏افکني، اي بزرگوار، کاش مي‏دانستم در هنگام غفلت و بي‏توجهي‏ام آيا از من روي مي‏گرداني يا بر من توجه مي‏نمائي، بلکه کاش مي‏دانستم چگونه با من عمل مي‏کني، و اي مولايم نمي‏دانم آيا به دعائم جواب مثبت ميدهي يا جواب منفي؟

اگر جواب مثبت دهي، و اين گمانم بتو است، خوشا بحالم که سعادتمندم، خوشا بحالم که موفقم، خوشا بحالم که بي‏نيازم، خوشا بحالم که مشمول رحمتت قرار گرفته‏ام، خوشا بحالم که پذيرفته شده‏ام، و اي مولايم اگر جواب منفي دهي، که از آن بتو پناه مي‏برم و جانم غير اين معنا را از تو انتظار دارد، پس واي بر من، بدا بر حالم، واي بر شقاوتمنديم و ذلتم و نااميد شدنم، و بپايان رسيدن عمرم، کاش ميدانستم آيا مادرم مرا براي شقاوتمندي بدنيا آورد که اي کاش مرا بدنيا نمي‏آورد، بلکه کاش مي‏دانستم آيا مرا براي آتش پرورانيد که اي کاش مرا نمي‏پروراند.

خدايا! چه بزرگ است آنچه مرا بدان مبتلا ساخته‏اي، و مصيبتم چه سنگين، دعايم چه نااميد کننده، و آرزويم چه بريده شده، شقاوتم چه مستمر است اگر مرا مشمول رحمتت قرار ندهي، خدايا اگر بنده و فقير و بيچاره و خواهان و محتاجت را مشمول رحمتت قرار ندهي به چه کسي، يا چگونه، يا به چه، يا به که اميد داشته باشم، که هنگامي که مرا رها مي‏سازي او مرا بسوي خود بخواند، اي آنکه بخششش گسترده است.

خدايا! کثرت گناهان و خطاها و نافرمانيها و اسراف بر خودم، و جرأت بر خويشتن و ارتکاب محرّماتت، تو را باز نداشت که مجدداً با رحمتت بر فقرم، و با گذشتت بر خطايم، و با بخشش ديرينه‏ات بر گناهان بزرگم توجه نمائي، چرا که تو مجرم را عفو مي کني و اي آقايم من مجرمم، و تو گناهان را مي‏بخشي و من اي آقايم گناهکارم، و از خطاکار مي‏گذري و من اي آقايم خطاکارم، و بر کسي که از حد خود تجاوز کرده رحم مي کني و من اي آقايم تجاوزگرم.

اي آقايم اي آقايم اي آقايم، اي مولايم اي مولايم اي مولايم، اي رحم کننده، اي رؤوف، اي عطوف،اي مهربان، اي مالک، اي نيرومند، اي غالب، عملي ندارم که بدان اميد انجام خواسته‏ام را داشته باشم.

از تو مي‏خواهم بنام پوشيده مخفي، پاک و پاکيزه‏ات که آنرا در ذاتت قرار داده، و در علمت و عالم غيبت استقرار يافته و از آن دو خارج نمي‏گردد، پروردگارا بتو از تو مي‏خواهم، و به آن و به پيامبرت محمد - که درود تو بر او و خاندانش باد - و به برادر پيامبرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، و به فاطمه پاک سرور زنان جهان، و حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت از آغاز تا پايان جهان، و به پيشوايان راستگوي پاک که حقوقشان را بر تمامي مردم واجب و اطاعتشان را لازم نموده و آنرا به اطاعت خود قرين کردي، چيزي غير از اين ندارم و بهتر از آن چيزي را سراغ ندارم.

خدايا! در کتاب محکمت و بر زبان پيامبر راستگويت - که درود تو بر او و خاندانش باد - فرمودي: « براي پروردگارشان زاري نکرده و تضرع نکردند»، پروردگارا هم اکنون من فقير تضرع کننده، رجوع کننده به تو، توکل کننده بر توأم، و اي آقا و مولايم فرمودي: « و اگر آنان هنگامي که بخود ستم نمودند نزد تو مي‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مي‏کردند و پيامبر بر ايشان استغفار مي‏نمود خداوند را توبه پذير و مهربان مي‏يافتند».

و اي مولايم طلب آمرزش کرده و توبه مي کنم، و به گناه و خطايم اعتراف داشته و طلب ناديده گرفتن لغزشم را دارم، آنچه بدان آگاهي را ببخشاي، و اي آنکه ثنايت برتر و نامهايت مقدس است فرمودي: «اي بندگاني که بر خود ستم نموده‏اند از رحمت الهي مأيوس نگرديد خداوند تمامي گناهان را مي‏بخشد او بخشنده و مهربان است».

خدايا! آمدم آمدم، و خير نزد توست اي مولايم، من تجاوزگر بر خود هستم، و در جايگاه ذليلان گناهکاري که بر تو جرأت داشته و وعده و وعيدت را خفيف شمرده، و اطاعتت و اطاعت پيامبرت را رها کرده‏اند، ايستاده‏ام.

به چه جرأتي بر تو تجرّي نموده، و به چه غروري خود را مغرور ساختم، من اقرار کننده به گناه، در گرو عمل خويشم، از راهم سرگردان، جسور در انجام خطا، در گرداب گناه غوطه ور، بي کس و تنهايم، براي گناهانم بخشنده، و براي توبه‏ام پذيرا، و براي سخنم شنوا، و براي لغزشم ناديده گيرنده، و براي خطايم پوشاننده، و براي دعايم اجابت کننده‏اي جز تو نمي‏يابم.

اي آقايم پس مرا محروم مدار از آنچه بخشيدي به کسي که بر نفس خود تجاوز کرد و عصيان تو را نمود آنگاه تو را خشنود ساخت، و مرا هلاک مکن اگر بتو پناه آورده و به درگاهت فرود آمده و پناهنده بتو شدم، اي مولايم اگر تو را خواندم تو مرا بدان امر فرمودي، و تو ضامن آن گرديدي، و اگر از تو خواستم بمن عنايت کن، و اگر از تو طلب کردم مرا محروم مدار.

خدايا! مرا ببخشاي و توبه‏ام را بپذير و از من خشنود شو، و اگر از من خشنود نيستي از من درگذر، گاه مولي از بنده‏اش راضي نمي‏شود اما او را مي‏بخشد، خواست من شبيه خواست محتاجان نيست، زيرا محتاج هر گاه چيزي بخواهد و رد شود و به او داده نشود باز ميگردد، ولي من از تو مي خواهم و به تو اصرار مي ورزم به کرم و جود و حياءت تا نااميد نگرداني خواهنده اي که نيازمند است و دست به دامن نيکي نمودنت زده، و خواستار عنايت توست، و به درگاهت فرود آمده، و در رحمتت را مي‏کوبد.

سوگند به عزت و جلالت اي آقايم اگر گناهانم بين آسمان و زمين چيده شود، و ستارگان را بشکافد و به اعماق زمين برسد و از زمينهاي هفتگانه بگذرد، و سنگينتر از شنها و ماسه‏ها گردد، مأيوس بودن از بخشش تو و نااميدي از شمول خشنوديت مرا باز نمي‏گرداند.

اي مولا و پروردگارم مرا به خواستن بهشت راهنمائي کردي، و وسيله بسوي خود در آن را آموختي، و من وسيله مي‏جويم به تو به آن وسيله، يعني محمد و خاندانش - که درود تو بر تمامي آنان باد - آيا خواستاران را به خير و نيکي راهنمائي مي‏کني، آنگاه آنان را از آن منع مي‏نمائي، در حاليکه تو در تمامي کارها بزرگوار و ستوده شده‏اي، اي مولايم سوگند به عزّتت، تو گرامي تر از آن و فضلت بيشتر از اين امر است.

خدايا! مرا بيامرز و مشمول رحمتت قرار ده، و از من خشنود شو و توبه‏ام را بپذير، و مرا حفظ فرما، و از من در گذر، و مرا تأييد گردان و موفق بدار، و مرا در پناه خود گير، و در ذمه و حفاظت خود قرار ده و عذابم مکن.

خدايا! به هر نيکي راهي را برايم قرار ده، و در هر چيز بهره‏اي را برايم مقدر فرما، و مرا از مکرت ايمن مدار، و از رحمتت نااميد مفرما، و از لطفت مأيوسم مکن، چرا که تنها کافران از مکر تو احساس ايمني مي‏کنند، و تنها گمراهان از رحمتت نااميدند، و تنها کافران از لطف تو مأيوسند، بتو ايمان آورده‏ام مرا ايمني بخش، و بتو پناه آورده مرا در پناه خود گير، و از تو فرياد رسي مي‏طلبم بفريادم رس.

خدايا! از تو امان امان مي‏خواهم، اي بزرگوار، در روزي که در صور دميده شود، و هر که در آسمانها و زمين است جز آنانکه خدا خواهد بحال بيهوشي روند، آنگاه دوباره در صور دميده شود و ناگهان آنان را ايستاده و در حال نظاره کردن مي‏بيني، و زمين بنور پروردگارش روشن گردد، و کتاب‏هاي اعمال آورده شود و پيامبران و شاهدان حاضر شوند، و بين آنان به حق حکم شده و به آنان ستم نشود.

و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که مردم چون پروانه‏هاي پراکنده، و کوهها چون پشم زده شده باشند، و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که هر کس اعمال خوب يا بدي که انجام داده را حاضر مي‏بيند، و آرزو دارد بين او و اعمال بدش فاصله بسياري مي‏افتاد.

و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که هر شير دهنده‏اي از شيرخوار خود غافل مي‏گردد و هر حامله‏اي وضع حمل مي‏نمايد، و مردم را به حال مستي مي‏بيني در حاليکه آنان مست نيستند بلکه عذاب الهي شديد است، و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که انسان از برادرش و مادرش و دوستش و فرزندانش فرار مي کند، چرا که براي هر کس کاري است که او را سرگرم کرده و فرصت توجه به ديگران را ندارد.

و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که هر کس با نفس خود به جدل و گفتگو مي پردازد و هر کس اعمال خود را بهمراه دارد و آنان مورد ستم واقع نمي‏شوند.

و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که زبان و دست و پاي آنان به آنچه انجام داده‏اند گواه است، روزي که خداوند جزاي کامل آنانرا بدهد و ميدانند که خداوند حق آشکار است.

و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم در روزي که نزديک است، آنگاه که دلها خشم خود را در گلويشان فرو مي‏برند، براي ستمگران دوست و شفاعتگر پذيرفته شده‏اي نيست، و اي بزرگوار از تو امان امان مي‏خواهم روزي که انسان در مقابل کار انساني ديگر جزا داده نشود، و از کسي شفاعت قبول نگردد، و نه بدلي از آنان پذيرفته شود و نه آنکه مورد ياري قرار گيرند.

خدايا! از تو امان خواستم مرا بپذير، و به تو پناهنده گرديدم مرا پناه ده، اي گراميترين کسي که پناهندگان به او پناه جسته‏اند، و مرا نااميد از رحمتت باز مگردان، و از جانب خود خشنودي بمن ببخش، تو بر هر کار قادر و توانائي.