دعاي آن حضرت در شکايت ايشان از قومش
خداوندا! آنچه در آن است را از من بازداشتند پس آنچه در آن است را به من عطا کن، خدايا آنان مرا دشمن داشته و من نيز از آنان بيزارم، و من آنان را ملول ساخته و ايشان مرا ملول نمودند، و مرا به کارها و اخلاق و اعمالي واداشتند که از من نديده بودي. خدايا! بهتر از آنان را نصيبم گردان، و آنان را به بدتر از من مبتلا ساز، خدايا قلبشان را از هدايت ذوب گردان، همچنانکه نمک در آب ذوب ميشود.
ابي صالح حنفي گويد: بعد از غارت نعمان بن بشير از عين التمر آن حضرت را ديدم که خطبه ميخواند، در حالي که قرآن را بر سر گرفته بود، به گونهاي که اوراق قرآن را ديدم که تکان ميخورد، و ميفرمود: