دعاي آن حضرت در مناجات















دعاي آن حضرت در مناجات



خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مشمول رحمتت قرار ده آنگاه که اثرم از دنيا قطع و نامم در ميان مخلوقات محو گردد، و همانند افرادي که فراموش گرديده‏اند در ميان فراموش شدگان قرار گيرم.

خدايا! سنم زياد، و پوستم نازک، و استخوانم باريک، و روزگار مرا پير ساخته، و لحظه مرگم نزديک، و ايام عمرم رو به کاهش نهاده، و خواسته‏هايم زائل، و پيامدهاي آنها باقي مانده است، خدايا! مرا مشمول رحمتت قرار ده آنگاه که صورتم تغيير کرده، و زيبائيهايم محو، و جسمم فرسوده، و بندهاي بدنم منقطع، و اعضاي بدنم متفرق گردد.

خدايا! گناهان مرا در خود فرو برده و سخنم را قطع نموده، پس دليل و بهانه و عذري ندارم، پس من اقرار کننده به گناهم، اعتراف کننده به خطايم، اسير جرمم، در گرو عملم، جسور در درياي نافرماني، سرگردان از راهيابي، بازمانده در راهم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و اي بخشنده به فضلت مرا به رحمتت مشمول رحمتت قرار ده و از من درگذر.

خدايا! اگر عملم در مقابل فرمانبريت اندک گرديد آرزويم در برابر اميد بتو بزرگ شد، خدايا چگونه از پيشگاهت نااميد بازگردم در حالي که گمانم بتو و به بخششت آنستکه مرا نجات داده و مشمول رحمتت قرار دهي.

خدايا! بر گمان نيکويم نااميدي نااميدان را مسلّط مفرما، و آرزوي نيکم در بين آرزومندان را باطل مساز، خدايا! گناهم بزرگ گرديد چرا که در مقابل تو انجام گرفته، و خطايم عظيم شد چرا که تو از آن بازخواست مي‏کني، جز آنکه هنگاميکه به ياد گناه بزرگم و بخشش بسيارت مي‏افتم حاصل اين دو را بخشش و خشنوديت مي‏يابم.

خدايا! اگر بسبب گناهانم عقاب ترسناکت مرا به آتش بخواند، اميد به ثواب نيکويت مرا به بهشت فرا مي‏خواند، خدايا! اگر خطاها مرا از لطف زيبايت ترسانيد مهرباني بسيارت مرا بخود مأنوس مي‏سازد.

خدايا! اگر غفلت مرا از آمادگي براي ملاقاتت غافل نمود، اي آقايم آگاهي و شناختم از تو مرا به نعمتهاي گسترده ات متوجه ساخت، خدايا! اگر انديشه‏ام از شناخت آنچه به صلاحم بوده است بازمانده، يقينم به اينکه تو بر آنچه به صلاحم بوده است توجه داري از بين نرفته است.

خدايا! اگر روزگارم را در راه غير آنچه دوست داري سپري ساختم، روزگاران گذشته را با ايمان به پايان بردم، خدايا! زاري کنان به درگاهت آمده‏ام، در حالي که فقر و بي‏چيزي را بر خود پوشانيده و حاجات بسيارم مرا در جايگاه خوار شدگان قرار داده است.

خدايا! گرامي داشتي پس مرا گرامي دار چرا که از خواستاران تو مي باشم، و با نيکي بخشيدي پس مرا در زمره بهره‏مندان درگاهت قرار ده، خدايا! فقرم را جز عطايت جبران نکرده و آرزويم را جز پاداشت بي‏نياز نمي‏کند.

خدايا! در درگاهي از درهاي بخششت فقيرانه ايستاده و از عرض خواستم به غير تو روي گردانم، و از منّت زيبايت انتظار نمي‏رود که خواستار بيچاره و مضطري که در انتظار خيرت مي‏باشد را رد کني، خدايا! روي پلي از پلهاي خطر آفرين ايستاده‏ام، در حالي که به کارها و پندها مورد آزمايش قرار گرفته‏ام، اگر مرا به برداشتن سنگيني گناهان ياري نکني هلاک مي‏گردم.

خدايا! آيا مرا از شقاوتمندان خلق کرده‏اي تا گريه‏ام را طولاني کنم، يا در زمره سعادتمندان آفريده‏اي تا به خود بشارت دهم، خدايا! اگر مرا از ديدار محمد - که درود تو بر او و بر خاندانش باد - در بهشت محروم داشته، و از گردش خدمتکاران بهشتي در اطراف من مانع شوي، و اميدم را در آن سرا به نااميدي مبدل فرمائي، اي داراي فضل و نعمت اين چيزي نيست که از تو انتظار دارم.

خدايا! سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در ايام طولاني در سلسله هاي زنجير قرار داده، و در ميان مردم مرا از فضلت بي بهره سازي، و بين من و نيکانت حائل گردي، اميدم را از تو قطع نکرده و همواره در انتظار عفو و بخششت باقي مي‏مانم.

اي معبودم اگر مرا به اسلام هدايت نمي‏کردي هدايت نشده، و اگر ايمان بتو را روزيم نمي‏ساختي ايمان نمي‏آوردم، و اگر زبانم را به خواندنت نمي‏گشودي تو را نمي‏خواندم، و اگر شيريني شناختت را به من نمي‏شناسندي آنرا نمي‏شناختم، و اگر عقاب دردناکت را برايم تبيين نمي‏کردي پناهنده نمي‏گرديدم.

خدايا! در محبوبترين امور نزد تو، يعني توحيد و يگانگي‏ات، اطاعت تو را کرده، و در مبغوضترين امور نزد تو، يعني کفر، عصيان تو را ننمودم، پس آنچه ميان اين دو است را بيامرز، خدايا! طاعت و فرمانبريت را دوست دارم اگر چه در آن کوتاهي مي‏کنم، و نافرمانيت را مبغوض مي‏شمارم اگر چه مرتکب مي‏گردم، پس به بهشت بر من فضل کن اگر چه شايسته نباشم، و مرا از جهنم برهان اگر چه سزاوار آن باشم.

خدايا! اگر تخلف از پيشي گرفتن با نيکان مرا زمين‏گير ساخت، وثوق به تو مرا در درجات نيکان قرار داد، خدايا! قلبي که آنرا در اين دنيا از محبّتت پر نمودي چگونه در جهنم آتش سوزانت را بر آن قرار مي‏دهي.

خدايا! جاني که به تأييد ايمانت آنرا گرامي داشته‏اي را چگونه بين طبقه‏هاي آتش ذليل مي‏گرداني، خدايا! بر زباني که بهترين جامه‏هاي تمجيد خود را بر آن پوشانيده‏اي چگونه شعله‏هاي سوزان آتشت را بسويش متمايل مي‏سازي، خدايا هر رنج ديده‏اي بسوي تو پناه آورده و هر محزوني بتو اميد دارد.

خدايا! عبادت کنندگان ثواب بسيارت را شنيدند و خاشع گرديدند، و زاهدان گستردگي رحمتت را شنيدند و قانع شدند، روي گردانان از راهت بخششت را شنيدند بازگشتند، و گناهکاران وسعت گذشتت را شنيدند طمع نمودند، و ايمان آورندگان کرم عفوت و فضل نيکيت را شنيدند رغبت کردند، تا اينکه اي مولايم در درگاهت گروههاي گناهکاران ازدحام کرده و در شهرها بسوي تو ناله سردادند، و براي هر يک آرزويي است که صاحب آن محتاجانه آنرا خواستار است، و براي هر يک قلبي است که اضطراب ترس جلوگيري تو آنرا به هيجان آورده، و تو سؤال شده‏اي هستي که خواست خواستاران در درگاهت نااميد بازنگشته، و بارهاي هلاکت‏بار در پيشگاهت فرود نيايد.

خدايا! اگر در دقت براي انتخاب آنچه بزرگواري جانم در آنست به خطا رفته‏ام، ولي در پيدا کردن راه پناهجوئي به تو در مورد آنچه سلامتم در آنست خطا ننموده‏ام، بارالها اگر نفسم راه سعادت را در ارتکاب گناهان هلاکت بار تشخيص داده بود ولي اينک با دعا بدرگاهت براي آنچه موجب نجات آن است سعادتمندش کرده‏ام.

خدايا! اگر کوششم در بدست آوردن آنچه بسود من بوده به جائي نرسيد ولي نيکي تو در مورد آنچه به صلاح من بود شامل حالم گرديد، خدايا اگر در حکم بر خود از روي ستم رفتار کرده و آنرا به حسرت دچار ساخته‏ام، اما اينکه با آشنا کردنش به رحمتت و عطوفت مشفقانه‏ات با او به عدالت رفتار کرده‏ام، خدايا اگر در مسير رسيدن بتو کمي زاد و توشه مرا به حال نابودي و هلاکت انداخته، ولي هم اکنون آنرا به پشتوانه‏هايي که از تکيه‏ام بر تو انداخته‏ام وصل مي‏گردانم.

خدايا! هر گاه رحمتت را بياد مي‏آورم راههاي وسيله يافتنم به ديدنش خندان، و هر گاه بياد خشم تو مي‏افتم ديده‏هاي خواسته‏هايم گريان مي‏گردد.

بار الها! پيمانه پري از آب رحمتت را براي بنده فقيرت مقرر فرما که براستي تشنگي او را از پاي در آورده، و ناتواني رشته حياتش را احاطه نموده است، خدايا تو را مي‏خوانم همانند کسي که در دعايش جز تو به ديگران اميد ندارد، و بتو اميدوارم همانند کسي که اميدش را جز به درگاهت به جاي ديگري نبرد.

خدايا! چگونه توجهم به نعمت‏بخشي‏ات را از درگاهت بگردانم در صورتيکه با طلب روزي از تو براي بدنم يکي از روزي خوران تو محسوب مي‏گردم، خدايا چگونه زبان خواري خود را ببندم با اينکه سرنوشت مبهم و تاريکم مرا مضطرب ساخته است.

خدايا! نياز نفسم را به روزي در زندگي دنيا که متکفل آن گرديده‏اي را مي‏داني، و به عدم بي‏نيازيم از آن در بهشت بعد از مرگ آگاهي، پس اي آنکه در دنيا نعمتش را بر من تفضل کرد در روز قيامت که بدان نياز دارم مرا از آن محروم مساز، از دلائل انعام افراد کريم اتمام نعمتهايش مي‏باشد، و از نيکيهاي الطاف بخشنده کامل نمودن نيکيهايش است، خدايا اگر کارهايم جاهلانه از من سرنزده بود از لغزشهايم شکايت ننموده، و اگر بياد تفريطها و کوتاهي‏هايم نمي‏افتادم اشکم جاري نمي‏گرديد.

خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست، و لغزشهاي ثابتم را به اشکهاي ريزانم محو نما، و گناهان بسيارم را در مقابل نيکيهاي اندکم ببخشاي.

خدايا! اگر تنها تلاشگران فرمانت را مورد بخشايش قرار مي‏دهي تقصيرکاران به که پناه برند، و اگر تنها از کوشش کنندگان مي‏پذيري آنانکه در عمل تفريط و کوتاهي نموده‏اند به که پناهنده گردند، و اگر تنها نيکوکاران را مورد عنايت قرار مي‏دهي گناهکاران چه کنند، و اگر در روز قيامت تنها پرهيزکاران رستگار شوند مجرمين و گناهکاران به که استغاثه کنند.

خدايا! اگر تنها کساني از پل صراط عبور مي‏کنند که عملش به او اجازه عبور داده کسي که قبل از مرگ بسوي تو توبه نکرده چگونه عبور کند، خدايا اگر تنها بر آنانکه قلوبشان را با زهد آباد کرده‏اند جود و بخشش مي‏نمائي بيچاره‏اي که تلاشش در ميان جهانيان او را خشنود نساخته چه کند.

خدايا! اگر بخاطر گناهان نظر بخششت را از موحّدانت مستور داري غضبت آنانرا بين مشرکين قرار مي‏دهد، خدايا اگر در روز قيامت احسانت شامل حالمان نگردد در موقع حسابرسي همراه منکران درگاهت قرار مي‏گيريم، خداوندا به سبب اسلام بخششهاي ذخيره گرديده شده ات را براي ما قرار ده، و آنچه گناهان از ما کدر ساخته است را به بخشش مصفّايت صاف گردان.

خدايا! در هنگام بي‏کسي ما را مشمول رحمتت قرار ده، آنگاه که شکم قبر ما را در برگيرد، و خشت لحد سقف خانه ما گردد، و با حال فقر و بيچارگي ما را بدست راست در گورمان بخوابانند، و در تنگترين خوابگاهها تنها ما را انداخته و بروند، و مرگ ما را در شگفت‏آورترين جايگاهها به زمين افکند، و در سرزمين کساني قرار گيريم که در ظاهر ساکن دارد ولي از سکنه خالي است.

خدايا! بما ترحم فرما در روزي که به پيشگاهت آئيم، برهنه و عريان، و سرهاي گردآلود از غبار گور، و چهره‏هاي دگرگون از خاک لحد، و ديده‏هائي سر به زير از هراس قيامت، و لبهاي خشکيده از شدت تشنگي، و شکمهاي گرسنه از توقف طولاني، آن هنگامي که زشتيهاي ما در برابر ديدگان مردم آشکار، و پشت ما از سنگيني گناهان زخم گرديده، و سرگرم مصيبتهائي هستيم که از خاندان و فرزندانمان بما رسيده است، پس در آن وقت با گرداندن روي بزرگوارت از ما مصيبتهاي ما را چندين برابر مفرما، و آن بهره‏هائي را که اميدواري ما در نظرمان مجسّم ساخته از ما مگير.

خدايا! اين ديدگان را چيزي مشتاق گريستن نکرده، و آنها را به ريزش اشک بخشنده نساخته، و بي آنکه عزادار کسي باشند از گريه‏هاي سختي چون گريه زنان فرزند مرده بيدار نگاهشان نداشته، جز همان کارهاي گذشته‏اي که از روي عمد و خطا انجام داده، و جز آنچه از عواقب بلاي خويش بنگرند، و تو اي خداي عزيز قدرت و توانائي داري که غمشان را بزدائي.

خدايا! اگر ما گناهکار هستيم گريه‏مان بر اينست که چرا آن قسمت از احترامت که سزاوارش بوديم را ضايع کرديم، و اگر محروميم گريه‏مان براي آنستکه چرا جود تو که در جستجويش بوديم را از دست داديم، خدايا شيريني آنچه را زبانم با بلاغت در لطفش جوياي شيريني آنست، به پارسائي آنچه دلم از خيرخواهي در راهنمائيش آگاهست آميخته گردان.

خدايا! تو به نيکي دستور دادي و تو به نيکي کردن سزاوارتري، و تو دستور دادي که در برابر درخواست عطا نمائيم، و تو خود بهترين سؤال شدگاني.

خدايا! چگونه نااميدي بما راه يابد تا زبان از درخواست تو ببنديم در صورتيکه کاملترين جامه آرزو را به تن کرده‏ايم، خدايا هر گاه هراس و وحشت شاخه‏هاي بيم و ترس ما را به جنبش در آورد، درختان را يکسره از جاي برکند، و هر گاه نسيم جان بخش اشتياقمان به شاخه‏هاي درخت اميد ما بوزد با تلقيح نويد و بشارت بارور گردد.

خدايا! هر گاه در ميان صفاتت کيفر سخت نمودنت را مي‏خوانيم تأسف خوريم، و هر گاه صفت آمرزندگي و مهربانيت را مي‏خوانيم خرسند شويم، و بدين ترتيب ما در اين ميان مانده‏ايم، زيرا نه خشم ما را ايمن سازد و نه مهر و رحمتت ما را مأيوس گرداند، خدايا اگر کوششهاي ما نتوانسته ما را سزاوار توجه و نظري نمايد ولي اين اندازه هست که مي‏تواند خشمت را از ما دور سازد.

خدايا! پيوسته با نزول بهره‏هاي خلقتت بما نعمت بخشيده‏اي، و از ميان سائر اقاليم نسبت بما بزرگواري بيشتري مبذول داشته‏اي، و اين عادت نيکويت در زمانهاي گذشته و آينده و دورانهاي رفته و باقيمانده نسبت به دينداران بوده است، خدايا آنچه از نور هدايتت که بما عطا فرمودي آنرا نردباني براي رسيدن به بهشتت که به ما شناساندي قرار ده.

خدايا! چگونه سينه هايمان به مصاحبت دنيا شاد، و چگونه کارهايمان با سختيهاي آن ملايم، و چگونه شاديهايمان در آن خالص گردد، و چگونه غرور بوسيله لعب و لهو مالک و اختيار دار ما شود، با اينکه گورها ما را به نزديک شدن مرگمان دعوت کند و بسويش بکشاند.

خدايا! چگونه در خانه‏اي که گودالهائي براي افتادن سر راه ما کنده شادمان شويم، و با مرگ طنابهاي نيرنگ خود را بهم بافته، و جرعه‏هاي تلخ خود را به اکراه به گلويمان ريخته، و جانمان ما را به ادامه نداشتن زندگي راهنمائي کرده، اگر اين جهت نبود که اين نفسهاي ما بخاطر لذتهاي به ظاهر فريبنده و گسترده‏اش به سخنان او گوش فرا داده و به زر و زيور پست و نابود شدني آن مفتون و فريفته گشته است.

خدايا! با اين وضع ما از زشتي نيرنگهاي دنيا بتو پناهده مي‏شويم، و براي عبور از پل اين دنيا از تو کمک مي خواهيم، و به کمک تو اعضاء و جوارح خود را از باقيمانده شهواتش باز مي‏داريم، و به ياريت جامه‏هاي حيرت را از تن بيرون مي‏آوريم، و به وسيله تو از دلها سختي جهالتش را برطرف سازيم، خدايا چگونه خانه‏ها مي‏توانند ساکنين خود را از ورود بلاها محافظت کنند با اينکه در هر خانه‏اي يک تير از تيرهاي مرگ اصابت کرده است.

خدايا! جانهاي ما از انتقال بسوي سراي آخرت نگراني ندارد، اگر در اثر دوري و رفاقت نداشتن با نيکان به وحشت نيفتد، خدايا جدائي از ياران و خويشان به ما زيان نزند اگر اين جدائي سبب نزديکي به تو گردد، اي دارنده عطاها.

خدايا! اگر جغدهاي شوم در اطراف چشمه‏هاي اشتياق ما به پرواز در نيايد نهرهاي اميدمان از آب اميد خشک نگردد، خدايا اگر عذابم کني بنده‏اي را عذاب کرده‏اي که او را براي منظور خويش آفريده‏اي و سپس عذابش کرده‏اي، و اگر مورد مهر خويش قرارم دهي، بنده‏اي است که گناهکارش يافته و نجاتش داده‏اي.

خدايا! راهي به حفاظت از انجام گناه نيست جز به نگاهداري تو، و وسيله‏اي براي رسيدن به کارهاي نيک جز به مشيت و اراده ات نمي‏باشد، پس چگونه مي‏توانم به گذشته‏هاي خود که مشيتت در آن تحقق يافته دسترسي يابم، و کجا بتوانم از گناه خودداري کنم اگر نگاهداريت شامل حالم نگردد.

خدايا! تو مرا به درخواست بهشتت راهنمائي کردي، پيش از آنکه آنرا بشناسم، و هنگامي که آنرا شناختم نفسم بدرخواست آن از تو اقدام کرد، آيا درخواست کنندگان را به نيکي نمودن خود راهنمائي کرده و آنگاه عطايت را از ايشان بازمي‏داري، و تو در هر کار که انجام دهي بزرگوار و پسنديده‏اي، اي صاحب جلالت و بزرگواري.

خدايا! اگر سزاوار رحمتي که از تو انتظار دارم نمي‏باشم تو به کرمت اهل بخششي، و شخص بزرگوار کار نيک را تنها در حق آنانکه شايسته آنند انجام نمي‏دهد، خدايا اگر سزاوار رحمت مورد انتظارم نيستم تو شايسته آني که در حق گناهکاران به گستردگي رحمتت بخشش نمائي.

خدايا! اگر گناهم مرا بترساند گمان نيکم مرا پناه مي‏دهد، خدايا خواستم همانند خواست سؤال کنندگان نمي‏باشد زيرا هر گاه خواست خواهنده به او داده نشود از اظهار خواست خود امتناع مي‏ورزد، و من در هر حال از درخواست از تو بي‏نياز نيستم، خدايا! از من خشنود شو و اگر از من خشنود نيستي از من درگذر، زيرا گاه مولي از بنده‏اش مي‏گذرد در حالي که از او خشنود و راضي نيست.

خدايا! چگونه تو را بخوانم در حالي که من اين گونه هستم، يا چگونه از تو مأيوس گردم در حالي که تو آنگونه‏اي، خدايا جانم در پيشگاه تو ايستاده در حالي که توکل زيبايم بر تو بر او سايه افکنده و آنچه تو سزاوار آني را در حقش انجام داده و مرا به عفوت فرا مي‏گيري.

خدايا! اگر مرگم نزديک شده و عملم مرا بتو نزديک نساخته اعتراف به گناهم را راه رهائي از آن قرار داده‏ام، خدايا اگر درگذري چه کسي بر آن از تو سزاوار است، و اگر عذاب نمائي چه کسي در حکم نمودن از تو عادلتر مي باشد، خدايا چقدر به ديدارت مشتاقم و اميدم به پاداشت بسيار مي‏باشد، و تو بزرگواري هستي که آرزوي آرزومندان در پيشگاهت به نااميدي مبدل نشده، و شوق مشتاقان درگاهت باطل نمي‏شود.

خدايا! من در توجه نمودن به نفسم بر آن ستم نموده‏ام و توجه تو بر آن مانده است، پس واي بر آن اگر بوسيله آن اصلاح نگردد، خدايا در مدت زندگي دنيا همواره به من نيکي مي‏نمودي، اين نيکي نمودنت را بعد از مرگ از من دريغ مدار، خدايا چگونه از توجه نيکويت به خود بعد از مرگ مأيوس گردم در حالي که در زندگي دنيا جز نيکويي به من ننموده‏اي.

خدايا! گناهانم مرا مي‏ترساند و محبتم به تو مرا پناه مي‏دهد، پس در کارهايم آنچه بدان شايسته‏اي را اعمال نما، و بر کسي که جهلش او را در خود فرو برده به فضلت عمل کن، اي آنکه هيچ چيز بر او مخفي نيست بر محمد و خاندانش درود فرست و کارهايم که بر مردم پوشيده است را بر من ببخشاي.

خدايا! در دنيا گناهاني را بر من پوشاندي و بر مردم آشکار ننمودي و من به پوشش آن در روز قيامت سزاوارترم، و با مخفي ساختن آنها بر مردم به من احسان نمودي پس در روز قيامت مرا در حضور مردم مفتضح مفرما، خدايا بخششت آرزويم را گسترانيد و شکرت عملم را قبول نمود، پس هنگام مرگ مرا به ديدارت مسرور گردان.

خدايا! عذرخواهيم از تو عذر خواهي کسي که از پذيرش عذرش بي نياز است نمي‏باشد، پس عذرم را بپذير اي بهترين کسي که گناهکاران از او عذرخواهي نموده‏اند، خدايا مرا در حاجتي که عمرم را در يافتن آن سپري ساخته‏ام و آن بخشش توست رد نکن، خدايا! اگر خواستار اهانتم بودي مرا هدايت نکرده، و اگر خواستار مسخره نمودن من بودي مرا نمي‏پوشاندي، پس مرا به آنچه براي آن هدايت کرده‏اي بهره‏مند ساز و پوششت را بر من استمرار بخش.

خدايا! آنچه از نعمتها که به من دادي و احساني که بخشيدي و نيکيهائي که لطف فرمودي همه را به بخشندگيت عطا کردي، و غفران و آمرزشت پايان بخش آنها است اگر قصد اتمام آن را داشته باشي، خدايا اگر بخاطر گناهاني که انجام داده‏ام نبود از عقابت نمي‏هراسيدم، و اگر بخاطر کرم و بخشندگيت نبود آرزومند ثوابت نبودم، و تو بخشنده‏ترين بخشندگان به تحقق آرزوي آرزومنداني، و مهربانترين کسي که در گذشت از گناهکاران از او خواستار رحمت گرديده‏اند.

خدايا! جانم مرا آرزومند ساخته به اينکه مرا مي‏آمرزي، پس به عفوت آرزويش را تحقق بخش، و به کرمت بشارتهاي مورد آرزويش را متحقق ساز، و جنايات هلاکت باري که انجام داده‏ام را بر من ببخش، خدايا چگونه باور کنم که مرا عذاب مي‏کني در حالي که به لطف و عنايتت آرزو دارم که مرا بخود نزديک نمائي، خداي نيکيها مرا در بين جود و کرمت قرار داده و گناهان مرا بين عفو و بخششت نهاده است، و اميد دارم که بين اين دو و آن دو گناهکار و نيکوکار ضايع نگردد.

خدايا! هنگاميکه ايمان به يگانگي ات، و زبانم به تمجيدت، و قرآن به بخششهاي بسيارت مرا راهنمائي کرد، چگونه اميدم به وعده نيکويت خرسند نباشد، خدايا احسانهاي پياپي تو مرا به توجه نيکويت راهنمائي کرد چگونه انساني که توجه نيکويت شامل حالش شد شقي گردد، خدايا اگر ديد خشمگينت به من نظر هلاکت بار افکند ديد رحمت آميزت از نجات دادن من به خواب نمي‏رود.

خدايا! اگر گناهم مرا در معرض عقابت قرار دهد اميدم مرا به ثوابت نزديک مي‏گرداند، خدايا اگر ببخشي به فضل توست و اگر عذاب نمائي به عدلت است، پس اي آنکه جز به فضلش اميد داشته نشده و جز از عدلش ترسيده نمي‏شود، بر محمد و خاندانش درود فرست و به فضلت بر من منت نه و به عدلت ما را محاسبه مگردان.

خدايا! برايم جسمي را خلق کرده و اعضاء و جوارحي را در آن قرار دادي که مي‏توانم بدان تو را اطاعت کرده و عصيان تو را نمايم، و تو را خشمگين و خشنود سازم، و در جانم خواننده به اميال و شهوات قرار دادي، و مرا در خانه‏اي ساکن گرداندي که پر از آفات است، آنگاه فرمودي: از کار زشت باز ايست، پس به تو باز ايستاده، و به تو پناه برده، و بتو پناهنده‏ام، و بتو کناره جسته، و براي کسب خشنودي از تو ياري مي‏جويم، و اي مولايم از تو مي‏خواهم چرا که خواستم تو را به رنج نمي‏اندازد.

خدايا! تو را مي‏خوانم خواندن اصرار کننده‏اي که اصرار او مولايش را ملول نگردانده، و نزدت زاري مي‏کنم زاري آنکه در محاکمه بر ضد خود اقرار نموده است، خدايا اگر براي عذر خواهي از گناه برتر از اعتراف بدان راهي را مي‏شناختم آنرا نزد تو مي‏آورم، پس گناهم را به سبب اعترافم ببخش، و مرا نااميد بازمگردان.

خدايا! نفسم با اعتراف به درگاهت شتافته و بخشش را از تو خواستار است، و دهانه‏هاي آرزوهايش را بسوي توجه و نظرت باز کرده که سزاوارش نيست، پس آنچه خواسته است را به او بده و آنچه طلب نموده را به او ببخشاي، چرا که تو به انجام آرزوي آرزومندان بزرگوارترين بزرگواراني.

خدايا! گناهاني انجام داده‏ام که بدان آگاهي، و بر خود تجاوز نموده‏ام بدانچه به آن عالمي، پس مرا بنده‏اي قرار ده، يا فرمانبردار که او را گرامي داشته‏اي، يا گناهکار که مشمول رحمتش نموده‏اي.

خدايا! گويا خود را مشاهده مي‏کنم که در گورم به پهلو خوابيده و همسايگان و نزديکان تشييع کننده از کنارش رفته، و هر بيگانه‏اي به خاطر غربتش بر او گريسته، و دلسوزان فاميل اشک از ديدگان جاري ساخته، و دوستان و خويشانش از لب گور او را صدا زده‏اند، همانها که در زمان زندگيش چون به زمين مي‏افتاد به دشمنيش برمي‏خواستند، به حالي افتاده که درماندگيش بر هيچ بيننده‏اي پوشيده نمانده، و بر هر که او را بدان حال در گور بيند بيچارگيش پوشيده نباشد، در آن هنگام است که تو بفرمائي: اي فرشتگانم اين تنهائي است که نزديکان از او دور شده، و غريبي است که خاندانش به او ستم نموده، اکنون بر پيشگاهم وارد شده و در لحد بي‏کس و تنها مانده‏است، و او کسي مي باشد که در دنيا مرا مي‏خواند و به توجه و نظرم در چنين روزي نسبت بخود اميدوار بود، پس اي خدا در آن هنگام است که تو بخوبي از من پذيرايي کني، و از خاندان و خويشان به من مهربانتري.

خدايا! اگر گناهانم بين آسمان تا زمين قرار گيرد، و ستارگان را بشکافد، و به ژرفاي زمين برسد، يأس از اميد به بخششت، و نااميدي از جستجوي خشنوديت مرا باز نمي‏گرداند، خدايا تو را خواندم با دعائي که به من آموخته‏اي پس مرا از پاداشي که به من وعده داده‏اي محروم منما، از نعمت آنستکه مرا به خواندن نيکويت راهنمائي کردي، و از پايان بخشيت آنستکه پاداش ستوده شده ات را نصيبم گرداني.

خدايا! سوگند به عزت و جلالت تو را دوست دارم دوست داشتني که شيريني آن در قلبم استقرار يافته، و در قلوب يکتاپرستان هرگز اين معنا قرار نگيرد که تو دوستدارانت را مبغوض مي‏شماري، خدايا اميدوار بخششت هستم همچنانکه گناهکاران چنين اميدي دارند، و از رحمتي که نيکوکاران در انتظار آنند مأيوس نيستم.

خدايا! بر من خشم منما که قدرت تحمل آنرا ندارم، و بر من غضب مکن که توان آنرا ندارم، خدايا آيا مادرم مرا براي آتش پرورش داد که اي کاش مرا پرورش نمي‏داد، يا براي شقي گرديدن مرا بدنيا آورد که اي کاش مرا به دنيا نمي‏آورد.

خدايا! هنگامي که لغزشهايم را بياد مي‏آورم اشکهايم جاري مي‏گردد، و چرا جاري نشود در حالي که نمي‏دانم سرانجامم به کجاست، و مسيرم به کجا مي‏انجامد، و جانم را در حال خيانت به خود، و روزگار را حيله گر به خود مي‏يابم، و بالهاي مرگ بر سرم سايه افکنده، و ديدگانش از نزديک مرا تحت نظر نگاه خويش قرار داده، و با اينکه بانگ بلندش گوشهايم را پرکرده عذرم چيست؟

خدايا! از کسي که در بين زندگان لباس تندرستي بر من پوشانده اميد دارم که به بخشندگي و مهربانيش مرا در بين اموات از آن محروم ندارد، و از کسي که در زندگي دنيا مرا با احسانش سرپرستي نموده اميد دارم که در هنگام مرگ آنرا با بخششش قرين سازد.

اي مونس هر غريب در قبر غربتم را مونس باش، و اي همدم هر تنها در قبر به تنهائيم رحم نما، و اي داناي سرّ و پنهان، و اي برطرف کننده ناراحتي و بلا، توجّهت به من در بين ساکنين زمين چگونه است، و عملکردت نسبت به من در خانه وحشت و بلا چگونه مي‏باشد، در زندگي دنيا به من مهربان بودي، اي برترين نعمت دهنده در نعمت دادن، و بهترين احسان کننده در انعامش.

خدايا! نعمتهايت نزد من بسيار گشت، از شمارش آن عاجز بوده و از سپاسگزاري آن ناتوانم، پس تو را سپاس در مقابل نعمتهايي که ارزاني داشتي، و تو را سپاس در برابر آنچه بخشيدي، و تو را سپاس بر آنچه عطا فرمودي.

خدايا! محبوبترين چيزها نزد من و بهره‏مندترين آنها نزد من در خانه قبر چيزي است که به راهنمائي خويش مرا بدان هدايت فرمودي، و به مهرت مرا نزديک خود ساختي، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بدان بدار چرا که تو به من از خود من مهربانتري.

خدايا! اگر کوتاهي کردن مرا شايسته محروميت نمود اعتراف به گناه مرا به نيکوئي و احسان رحمتت آگاه ساخت، خدايا اگر گناهکاران به گناه خود اعتراف کنند آنان را مي‏پذيري، و آيا اعتراف به خطا نمودن خطاکاران را بي‏نياز مي‏سازد؟

خدايا! تو را ثنا گويم به بهترين ثنا، چرا که نعمتهايت نزد من برترين نعمتهاست، به من نيکي نموده و به خود ستم کردم، نعمتهائي را به من عنايت کردي ولي گناهاني را بر خود بار نمودم، چه بسيار نعمتها که شکرش را ادا ننمودم، و چه بسيار خطاهائي که آنها را بشمارش در آورده و از ذکر آنها حيا مي‏کنم، اگر از آنها در نگذري از عاقبت آن مي‏هراسم.

خدايا! هر گاه تو را مي‏خوانم به خواندنم رحم نما، و هر گاه با تو سخن مي‏گويم صدايم را بشنو، من به خطايم اعتراف داشته و فقر و بيچارگيم، و ميل نفسم، و قساوت قلبم، و کاستي عملم را بياد مي‏آورم، چرا که فرمودي: « پس براي پروردگارشان تضرع و زاري ننمودند».

خدايا! هم اکنون در پيشگاه تو ايستاده‏ام، مرا ديده و کلامم را مي‏شنوي، و به جايگاه و حال کنوني‏ام و آنچه مي‏خواهم سخنم را بدان آغاز کنم آگاهي، اي آقايم مقدّراتت به گناهکاريم و آنچه در خفا و آشکار انجام داده‏ام تعلق گرفت، و تو تمام مي گرداني آنچه در مورد آن از ما پيمان گرفته‏اي، و افزايش و کاستي‏ام بدست توست و بدست شخص ديگري نيست، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و آنچه تو شايسته آني را نسبت به من انجام ده، و آنچه از تو خواسته‏ام را به من ببخش اگر چه سزاوار آن نباشم، به بزرگواريت اي بزرگوار.

خدايا! مرا متعادل آفريدي و در کودکي پروراندي، و مرا کفايت شده و بي‏نياز آفريدي، پس تو را بر اين امر و بر هر حالت سپاس، خدايا اين امر را به رسيدن به بهشت و نجات از آتش تمام نما، اي بزرگوار.

خدايا! اگر مرا در مقابل گناهانم اخذ نمائي و به عملم محاکمه گرداني تو را باز نمي‏دارد که نسبت به بيچارگان رحيم، و نسبت به خواهندگان بخشنده، و نسبت به گناهان آمرزنده باشي، زيرا تو مهربانترين مهرباناني.

خدايا! و تو کسي هستي که گناه بخشيده شده و عيب اصلاح شده تو را بزرگ نمي‏نمايد، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و گناهم را ببخشاي، و عيوبم را اصلاح گردان، و در فرمانبرداريت و از رحمت گسترده‏ات اموري را به من ببخش که مرا از خاصان و نزديکان و اهل کرامت در درگاهت قرار دهد، چرا که من چيز بزرگي را از تو خواسته‏ام و تو برتر از آنچه خواسته‏ام مي‏باشي، و توبه‏ام را بپذير تو توبه پذير و مهرباني.

اي بهترين کسي که خواننده‏اي او را خواند، و برترين کسي که اميدواري به او اميد داشت، به پيمان اسلام بتو توسل جسته و به احترام قرآن بر تو تکيه مي‏کنم، و بحق محمد و خاندانش به تو نزديکي مي‏جويم پس بر محمد و خاندانش درود فرست، و پيماني که به آن اميد تحقق خواسته‏هايم را دارم را بشناس، به رحمتت اي مهربانترين مهربانان.

و در روايتي اينگونه آمده:

خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مشمول رحمتت قرار ده،آنگاه که اثرم از دنيا قطع و نامم در ميان مخلوقات محو گردد، و همانند افرادي که فراموش گرديده‏اند در ميان فراموش شدگان قرار گيرم، خدايا! سنم زياد، و پوستم نازک، و استخوانم باريک، و روزگار مرا پير ساخته، و لحظه مرگم نزديک، و ايام عمرم رو به کاهش نهاده، و خواسته‏هايم زائل، و پيامدهاي آنها باقي مانده است، خدايا! زيبائيهايم محو، و جسمم فرسوده، و بندهاي بدنم منقطع، و اعضاي بدنم متفرق گردد.

خدايا! گناهان مرا در خود فرو برده و سخنم را قطع نموده، پس دليل و بهانه و عذري ندارم، پس من اقرار کننده به گناهم، اعتراف کننده به خطايم، اسير جرمم، در گرو عملم، جسور در درياي نافرماني، سرگردان از راهيابي، بازمانده در راهم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به رحمتت مشمول رحمتت قرار ده و از من درگذر.

خدايا! اگر عملم در مقابل فرمانبرداريت اندک، و آرزويم در برابر اميد بتو بزرگ شد، خدايا چگونه از پيشگاهت نااميد بازگردم، در حالي که گمانم به بخششت آنستکه مرا نجات داده و مشمول رحمتت قرار دهي، خدايا! بر گمان نيکويم نااميدي نااميدان را مسلّط مفرما، و آرزوي نيکم در بين آرزومندان را باطل مساز.

خدايا! گناهم بزرگ گرديد چرا که در مقابل تو انجام گرفته، و خطايم عظيم شد چرا که تو از آن بازخواست مي‏کني، جز آنکه هنگاميکه به ياد گناه بزرگم و بخشش بسيارت مي‏افتم حاصل اين دو را بخشش و خشنوديت مي‏يابم.

خدايا! اگر بسبب گناهانم عقاب ترسناکت مرا به آتش بخواند، اميد به ثواب نيکويت مرا به بهشت فرا مي‏خواند، خدايا! اگر خطاها مرا از لطف زيبايت ترسانيد مهرباني بسيارت مرا بخود مأنوس مي‏سازد.

خدايا! اگر غفلت مرا از آمادگي براي ملاقاتت غافل نمود، اي آقايم آگاهيم به نعمتهاي گسترده ات مرا بيدار ساخت، خدايا! اگر انديشه‏ام از شناخت آنچه به صلاحم بوده است بازمانده، يقينم به اينکه تو بر آنچه به صلاحم بوده است توجه داري باقيمانده است.

خدايا! اگر روزگارم را در راه غير محبت تو سپري ساختم، روزگاران گذشته را با ايمان به پايان بردم، خدايا! زاري کنان به درگاهت آمده‏ام، در حالي که فقر و بي‏چيزي را بر خود پوشانيده و حاجات بسيارم مرا در جايگاه خوار شدگان قرار داده است، خدايا گرامي داشتي پس مرا گرامي دار چرا که از خواستاران توأم، و با نيکي بخشيدي پس مرا در زمره بهره‏مندان درگاهت قرار ده.

خدايا! فقرم را جز عطايت جبران نکرده و آرزويم را جز پاداشت بي‏نياز نمي‏کند، خدايا! در درگاهي از درهاي بخششت فقيرانه ايستاده و از عرض خواستم به غير تو روي گردانم، و از مذمّت زيبايت انتظار نمي‏رود که خواستار بيچاره و مضطري که در انتظار خيرت مي‏باشد را رد کني.

خدايا! روي پلي از پلهاي خطر آفرين ايستاده‏ام در حالي که به کارها و پندها مورد آزمايش قرار گرفته‏ام، اگر مرا به برداشتن سنگيني گناهان ياري نکني هلاک مي‏گردم، خدايا! آيا مرا از شقاوتمندان خلق کرده‏اي تا گريه‏ام را طولاني کنم يا در زمره سعادتمندان آفريده‏اي تا به خود بشارت دهم.

خدايا! اگر مرا از ديدار محمد - که درود تو بر او و بر خاندانش باد - در بهشت محروم داشته، و از گردش خدمتکاران بهشتي در اطراف من مانع شوي، و اميدم را در آن سرا به نااميدي مبدل فرمائي در ميان مردم مرا از خواستم محروم داري، اي داراي فضل و نعمت اين چيزي نيست که از تو انتظار دارم.

خدايا! سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در ايام طولاني در سلسله‏هاي زنجير قرار داده و در ميان مردم مرا از فضلت بي بهره سازي و بين من و نيکانت حائل گردي، اميدم را از تو قطع نکرده و همواره در انتظار عفو و بخششت باقي مي‏مانم.

معبودا! اگر مرا به اسلام هدايت نمي‏کردي هدايت نشده واگر ايمان بتو را روزيم نمي‏ساختي ايمان نمي‏آوردم، و اگر زبانم را به خواندنت نمي‏گشودي تو را نمي‏خواندم، و اگر شيريني شناختت را به من نمي‏شناسندي آنرا نمي‏شناختم، و اگر عقاب دردناکت را برايم تعيين نمي‏کردي پناهنده نمي‏گرديدم.

خدايا! اگر تخلف از پيشي گرفتن با نيکان مرا زمين‏گير ساخت، وثوق به تو مرا در درجات نيکان قرار داد، خدايا! قلبي که آنرا در اين دنيا از محبّتت پر نمودي چگونه در جهنم آتش سوزانت را بر آن قرار مي‏دهي، خدايا جاني که به تأييد ايمانت آنرا گرامي داشته‏اي را چگونه بين طبقه‏هاي آتش ذليل مي‏گرداني.

خدايا! بر زباني که بهترين جامه‏هاي تمجيدت را بر آن پوشانيده‏اي چگونه شعله‏هاي سوزان آتشت را متمايل مي‏سازي، خدايا هر رنج ديده‏اي بسوي تو پناه آورده و هر محزوني بتو اميد دارد.

خدايا! عبادت کنندگان ثواب بسيارت را شنيدند و خاشع گرديدند، و زاهدان گستردگي رحمتت را شنيدند و قانع شدند، روي گردانان از راهت بخششت را شنيدند بازگشتند، و گناهکاران وسعت گذشتت را شنيدند طمع نمودند، تا اينکه اي مولايم در درگاهت گروههاي گناهکاران ازدحام کرده و در شهرها بسوي تو ناله سر دادند، و براي هر يک آرزويي است که صاحب آن محتاجانه آنرا خواستار است، و براي هر يک قلبي است که اضطراب ترس جلوگيري تو آنرا به هيجان آورده، و تو سؤال شده‏اي هستي که خواست خواستاران در درگاهت نااميد بازنگشته، و بارهاي هلاکت‏بار در پيشگاهت فرود نيايد.

خدايا! و اگر در دقت براي انتخاب آنچه بزرگواري جانم در آنست به خطا رفته‏ام، ولي در پيدا کردن راه پناهجوئي به تو در مورد آنچه سلامتم در آنست خطا ننموده‏ام، بارالها اگر نفسم راه سعادت را در ارتکاب گناهان هلاکت بار تشخيص داده بود ولي اينک با دعا بدرگاهت براي آنچه موجب نجات آن است سعادتمندش کرده‏ام، خدايا اگر کوششم در بدست آوردن آنچه بسود من بوده به جائي نرسيد ولي نيکي تو در مورد آنچه به صلاح من بود شامل حالم گرديد.

خدايا! اگر در حکم بر خود از روي ستم رفتار کرده و آنرا به حسرت دچار ساخته‏ام، اما اينکه با آشنا کردنش به رحمتت و عطوفت مشفقانه‏ات با او به عدالت رفتار کرده‏ام، خدايا اگر در مسير رسيدن بتو کمي زاد و توشه مرا به حال نابودي و هلاکت انداخته، ولي هم اکنون آنرا به پشتوانه‏هايي که از تکيه‏ام بر تو انداخته‏ام وصل مي‏گردانم.

خدايا! هر گاه رحمتت را بياد مي‏آورم راههاي وسيله يافتنم به ديدنش خندان، و هر گاه بياد خشم تو مي‏افتم ديده‏هاي خواسته‏هايم گريان مي‏گردد، معبودا پيمانه پري از آب رحمتت را براي بنده فقيرت مقرر فرما که براستي تشنگي او را از پاي در آورده، و ناتواني رشته حياتش را احاطه نموده است.

خدايا! تو را مي‏خوانم همانند کسي که در دعايش جز تو به ديگران اميد ندارد، و بتو اميدوارم همانند کسي که اميدش را جز به درگاهت به جاي ديگري نبرد، خدايا چگونه توجهم به نعمت‏بخشي‏ات را از درگاهت بگردانم در صورتيکه با طلب روزي از تو براي بدنم يکي از روزي خوران تو محسوب مي‏گردم، خدايا چگونه زبان خواري خود را ببندم با اينکه سرنوشت مبهم و تاريکم مرا مضطرب ساخته است.

خدايا! نياز نفسم را به روزي در زندگي دنيا که متکفل آن گرديده‏اي را مي‏داني، و به عدم بي‏نيازيم از آن در بهشت بعد از مرگ آگاهي، پس اي آنکه در دنيا نعمتش را بر من تفضل کرد در روز قيامت که بدان نياز دارم مرا از آن محروم مساز، از دلائل انعام افراد کريم اتمام نعمتهايش مي‏باشد، و از نيکيهاي الطاف بخشنده کامل نمودن نيکيهايش است، خدايا اگر کارهايم جاهلانه از من سرنزده بود از لغزشهايم شکايت ننموده، و اگر بياد تفريطها و کوتاهي‏هايم نمي‏افتادم اشکم جاري نمي‏گرديد.

خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست، و لغزشهاي ثابتم را به اشکهاي ريزانم محو نما، و گناهان بسيارم را در مقابل نيکيهاي اندکم ببخشاي، خدايا اگر تنها تلاشگران فرمانت را مورد بخشايش قرار مي‏دهي تقصيرکاران به که پناه برند، و اگر تنها از کوشش کنندگان مي‏پذيري آنانکه در عمل تفريط و کوتاهي نموده‏اند به که پناهنده شوند، و اگر تنها نيکوکاران را مورد عنايت قرار مي‏دهي گناهکاران چه کنند، و اگر در روز قيامت تنها پرهيزکاران رستگار شوند مجرمين از که استغاثه و فريادرسي طلب نمايند.

خدايا! اگر تنها کساني از پل صراط عبور مي‏کنند که عملش به او اجازه عبور داده کسي که قبل از مرگ بسوي تو توبه نکرده چگونه عبور کند، خدايا اگر تنها بر آنانکه قلوبشان را با زهد آباد کرده‏اند جود و بخشش مي‏نمائي، بيچاره‏اي که تلاشش در ميان جهانيان او را خشنود نساخته چه کند.

خدايا! هنگامي که لغزشهايم را بياد مي‏آورم اشکهايم جاري مي‏گردد، و چرا جاري نشود در حالي که نمي‏دانم سرانجامم به کجاست، و مسيرم به کجا مي‏انجامد، و جانم را در حال خيانت به خود، و روزگار را حيله گر به خود مي‏يابم، و بالهاي مرگ بر سرم سايه افکنده، و ديدگانش از نزديک مرا تحت نظر نگاه خويش قرار داده، و با اينکه بانگ بلندش گوشهايم را پرکرده عذرم چيست؟

خدايا! از کسي که در بين زندگان لباس تندرستي بر من پوشانده اميد دارم که به بخشندگي و مهربانيش مرا در بين اموات از آن محروم ندارد، و از کسي که در زندگي دنيا مرا با احسانش سرپرستي نموده اميد دارم که در هنگام مرگ آنرا با بخششش قرين سازد.

اي مونس هر غريب در قبر غربتم را مونس باش، و اي همدم هر تنها در قبر به تنهائيم رحم نما، و اي داناي سرّ و پنهان، و اي برطرف کننده ناراحتي و بلا، توجّهت به من در بين ساکنين زمين چگونه است، و عملکردت نسبت به من در خانه وحشت و بلا چگونه مي‏باشد، چرا که در زندگي دنيا به من مهربان بودي.

اي برترين نعمت دهنده در نعمت دادن، نعمتهايت نزد من بسيار گشت، از شمارش آن عاجز بوده و از سپاسگزاري آن ناتوانم، پس تو را سپاس در مقابل نعمتهايي که ارزان داشتي، و تو را سپاس در برابر آنچه بخشيدي، و تو را سپاس بر آنچه عطا فرمودي.

اي بهترين کسي که خواننده‏اي او را خواند، و برترين کسي که اميدواري به او اميد داشت، به پيمان اسلام بتو توسل جسته و به احترام قرآن بر تو تکيه مي‏کنم، و بحق محمد و خاندانش به تو نزديکي مي‏جويم پس بر محمد و خاندانش درود فرست، و پيماني که به آن اميد تحقق خواسته‏هايم را دارم را بشناس، به رحمتت اي مهربانترين مهربانان.

و در روايتي ديگر اينگونه آمده:

خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مشمول رحمتت قرار ده آنگاه که اثرم از دنيا قطع و نامم در ميان مخلوقات محو گردد، و همانند افرادي که فراموش گرديده‏اند در ميان فراموش شدگان قرار گيرم، خدايا! مرا مشمول رحمتت قرار ده آنگاه که جسمم فرسوده، و بندهاي بدنم منقطع، و اعضاي بدنم متفرق گردد، و در گرو اعمالم باقي ماندم.

خدايا! سخنم قطع گرديده، پس دليل و بهانه‏اي ندارم که به آن پناه گيرم، و عذري ندارم که به آن تکيه نمايم، پس من اقرار کننده به گناهم، اعتراف کننده به خطايم هستم، خدايا عملم در مقابل فرمانبريت اندک، و آرزويم در برابر اميد بتو بزرگ شد، خدايا چگونه از پيشگاهت نااميد بازگردم در حالي که گمانم به کرمت آنستکه مرا نجات داده و مشمول رحمتت قرار دهي.

خدايا! بر گمان نيکويم نااميدي نااميدان را مسلّط مفرما، و آرزوي نيکم را در بين آرزومندان باطل مساز، خدايا! اگر بسبب گناهانم عقاب ترسناکت مرا به آتش بخواند، اميد به ثواب نيکويت مرا به بهشت فرا مي‏خواند، خدايا اگر غفلت مرا از آمادگي براي ملاقاتت غافل نمود، اي آقايم آگاهيم به نعمتهاي گسترده ات مرا بيدار ساخت.

خدايا! گرامي داشتي پس مرا گرامي دار چرا که از خواستاران توأم، و با نيکي بخشيدي پس مرا در زمره بهره‏مندان درگاهت قرار ده، خدايا! فقرم را جز عطايت جبران نکرده و آرزويم را جز پاداشت بي‏نياز نمي‏کند، خدايا! در درگاهي از درهاي بخششت فقيرانه ايستاده و از عرض خواستم به غير تو روي گردانم، و از مذمّت زيبايت انتظار نمي‏رود که خواستار بيچاره و مضطري که در انتظار خيرت مي‏باشد را رد کني.

خدايا! روي پلي از پلهاي خطر آفرين ايستاده‏ام در حالي که به کارها و پندها مورد آزمايش قرار گرفته‏ام، اگر مرا به برداشتن سنگيني گناهان ياري نکني هلاک مي‏گردم، خدايا! در محبوبترين امور نزد تو يعني توحيد و يگانگي‏ات اطاعت تو را کرده و در مبغوضترين امور نزد تو يعني شرک به تو عصيان تو را ننمودم، پس آنچه ميان اين دو است را بيامرز.

خدايا! عبادت کنندگان ثواب بسيارت را شنيدند و خاشع گرديدند، لغزش کنندگان از راهت بخششت را شنيدند بازگشتند، و گناهکاران وسعت رحمتت را شنيدند بهره مند شدند، و خطاکاران کرم عفوت را شنيدند طمع کردند، تا اينکه در درگاهت گروههاي گناهکاران ازدحام کرده و در شهرها بسوي تو ناله سردادند، و تو بخشنده اي هستي که خواسته ها از درگاهت باز نمي گردد، بر محمد و خاندانش درود فرست و آنچه شايسته آني را در حقم انجام ده.

خدايا! اگر در دقت براي انتخاب آنچه بزرگواري جانم در آنست به خطا رفته‏ام، ولي در پيدا کردن راه پناهجوئي به تو در مورد آنچه سلامتم در آنست خطا ننموده‏ام، خدايا! هر گاه رحمتت را بياد مي‏آورم راههاي وسيله يافتنم به ديدنش خندان، و هر گاه بياد خشم تو مي‏افتم ديده‏هاي خواسته‏هايم گريان مي‏گردد.

خدايا! اگر کارهايم جاهلانه از من سر نزده بود از لغزشهايم شکايت ننموده، و اگر بياد تفريطها و کوتاهي‏هايم نمي‏افتادم اشکم جاري نمي‏گرديد، پس بر محمد و خاندانش درود فرست، و لغزشهاي ثابتم را به اشکهاي ريزانم محو نما، و گناهان بسيارم را در مقابل نيکيهاي اندکم ببخشاي.

خدايا! اگر تنها تلاشگران فرمانت را مورد بخشايش قرار مي‏دهي تقصيرکاران به که پناه برند، و اگر تنها از کوشش کنندگان مي‏پذيري خطاکاران به که پناهنده شوند، و اگر تنها نيکوکاران را مورد عنايت قرار مي‏دهي گناهکاران چه کنند، و اگر در روز قيامت تنها پرهيزکاران رستگار شوند مجرمين به که استغاثه کنند.

خدايا! در هنگام بي‏کسي ما را مشمول رحمتت قرار ده، آنگاه که شکم قبر ما را در برگيرد، و خشت لحد سقف خانه ما گردد، و در تنگترين خوابگاهها تنها ما را انداخته و بروند، و مرگ ما را در شگفت‏آورترين جايگاههاي زمين قرار دهد، خدايا هر گاه در ميان صفاتت کيفر سخت نمودنت را مي‏خوانيم مي ترسيم، و هر گاه صفت آمرزندگي و مهربانيت را مي‏خوانيم طمع مي کنيم، نه خشم ما را ايمن سازد، و نه مهر و رحمتت ما را مأيوس گرداند.

خدايا! چگونه سينه‏هايمان به مصاحبت دنيا شاد، و چگونه کارهايمان با سختيهاي آن ملايم، و چگونه شاديهايمان در آن خالص گردد، با اينکه گورها ما را به نزديک شدن مرگمان دعوت کند و بسويش بکشاند، خدايا جدائي از ياران و خويشان به ما زيان نرساند اگر اين جدائي سبب نزديکي به تو گردد، اي دارنده عطاها، خدايا اگر عذابم کني بنده‏اي را عذاب کرده‏اي که او را براي منظور خويش آفريده‏اي و سپس عذابش کرده‏اي، و اگر مورد مهر خويش قرارم دهي، بنده‏اي است که نيازمندش يافته و به رحمت و فضلت نجاتش داده‏اي.

خدايا! اگر سزاوار رحمت مورد انتظارم نيستم تو شايسته آني که در حق گناهکاران به فضل مهربانيت بخشش نمائي، خدايا اگر گناهم مرا بترساند گمان نيکم مرا پناه مي‏دهد، خدايا گويا جانم در پيشگاه تو ايستاده در حالي که توکل زيبايم بر تو بر او سايه افکنده است.

خدايا! اگر درگذري چه کسي بر آن از تو سزاوار است، و اگر عذاب نمائي چه کسي در حکم نمودن از تو عادلتر است، خدايا اگر مرگم نزديک شده و عملم مرا بتو نزديک نساخته اعتراف به گناهم را راه رهائي از آن قرار داده‏ام.

خدايا! در مدت زندگي دنيا همواره به من نيکي مي‏نمودي اين نيکي نمودنت را بعد از مرگ از من دريغ مدار، خدايا در دنيا گناهانم را بر من پوشاندي و اين امر اي معبود جهانيان از کرامت و بزرگواري تو بود، پس در روز قيامت مرا در حضور مردم مفتضح مفرما، خدايا مرا در حاجتي که عمرم را در يافتن آن در پيشگاهت سپري ساخته‏ام نااميد مگردان.

خدايا! اگر بخاطر گناهاني که انجام داده‏ام نبود از عقابت

نمي‏هراسيدم، و اگر بخاطر کرم و بخشندگيت نبود آرزومند ثوابت نبودم، و تو بخشنده‏ترين بخشندگان به تحقق آرزوي آرزومنداني، خدايا گناهاني انجام داده‏ام که بدان آگاهي، و بر خود تجاوز نموده‏ام بدانچه به آن عالمي، پس مرا بنده‏اي قرار ده، يا فرمانبردار که او را گرامي داشته‏اي، يا گناهکار که مشمول رحمتش نموده‏اي.

خدايا! گويا خود را مشاهده مي‏کنم که در گورم به پهلو خوابيده و همسايگان و نزديکان تشييع کننده از کنارش رفته، در آن هنگام است که تو بخوبي از من پذيرايي کني، و از خاندان و خويشان به من مهربانتري، خدايا تو را خواندم با دعائي که به من آموخته‏اي پس مرا از پاداشي که به من وعده داده‏اي محروم منما، از نعمت آنستکه مرا به خواندن نيکويت راهنمائي کردي، و از پايان بخشيت آنستکه پاداش ستوده شده ات را نصيبم گرداني.

خدايا! سوگند به عزت و جلالت تو را دوست دارم دوست داشتني که شيريني آن در قلبم استقرار يافته، و در قلوب يکتاپرستان هرگز اين معنا قرار نگيرد که تو دوستدارانت را مبغوض مي‏شماري، خدايا! اگر مرا در سلسله‏هاي زنجير قرار داده و در ميان مردم مرا از فضلت بي بهره سازي، و بين من و نيکانت حائل گردي، اميدم را از تو قطع نکرده و همواره در انتظار عفو و بخششت باقي مي‏مانم.

معبودا! اگر مرا به اسلام هدايت نمي‏کردي هدايت نشده، و اگر ايمان بخودت را روزيم نمي‏ساختي ايمان نمي‏آوردم، و اگر زبانم را به خواندنت نمي‏گشودي تو را نمي‏خواندم، و اگر شيريني شناختت را به من نمي‏چشاندي آنرا نمي‏شناختم، و اگر عقاب دردناکت را برايم تبيين نمي‏کردي نمي ترسيدم.

خدايا! قلبي که آنرا از محبتت در دنيا پر ساخته اي چگونه بر آن در جهنم آتش سوزانت را مسلط مي کني، خدايا هر رنج ديده اي به تو پناه برده، و هر اندوهگيني اميدش به توست، خدايا بر من خشم مکن که توان تحمل غضبت را ندارم.

خدايا! از عقوبتت مي ترسم همچنانکه گناهکاران مي ترسند، و اميدوار بخششت هستم همچنانکه مخلصان اميد دارند، خدايا آيا مادرم مرا براي آتش پرورانده که اي کاش مرا نمي پروراند، و آيا براي خسران و زيانکار بودن مرا بدنيا آورده که اي کاش مرا بدنيا نمي آورد، خدايا هنگامي که خطاهايم را بياد مي‏آورم اشکهايم جاري مي‏گردد، و چگونه جاري نشود در حالي که نمي‏دانم سرانجامم به کجاست.

خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و آنچه از نور هدايتت که به من عطا مي کني را درجاتي قرار ده که بسوي رحمتت اوج بگيرم.

خدايا! چگونه شادمان شويم در خانه‏اي که گودالهائي براي در آن افتادن سر راه ما کنده، و با مرگ طنابهاي نيرنگ خود را بهم بافته، و جرعه‏هاي تلخ خود را به اکراه به گلويمان ريخته، و جانمان ما را به ادامه نداشتن زندگي راهنمائي کرده، اگر اين جهت نبود که اين نفسهاي ما بخاطر لذتهاي به ظاهر فريبنده و گسترده‏اش به سخنان او گوش فرا داده و به زر و زيور پست و نابود شدني آن مفتون و فريفته گشته، خدايا با اين وضع ما از زشتي نيرنگهاي دنيا بتو پناهنده مي‏شويم، و براي عبور از پل اين دنيا از تو کمک مي خواهيم، و به وسيله تو از دلها سختي جهالتش را برطرف سازيم.

خدايا! نيکيها مرا بين بخشش و کرمت قرار داد، و گناهان مرا بين عفو و آمرزشت قرار داد، و اميدوارم که بين اين دو ناراجتي و آرزويم را تباه و ضايع نسازي.

خدايا! تو مرا به درخواست بهشتت راهنمائي کردي، بيش از آنکه آنرا بشناسم، و هنگامي که آنرا شناختم نفسم بدرخواست آن از تو اقدام کرد، آيا درخواست کنندگان را به نيکي نمودن خود راهنمائي کرده و آنگاه عطايت را از ايشان بازمي‏داري، و تو در هر کار که انجام دهي بزرگوار و پسنديده‏اي، اي صاحب جلالت و بزرگواري، از کسي که در بين زندگان لباس تندرستي و رحمت و مهرباني اش را بر من پوشانده اميد دارم که به بخشندگي و مهربانيش مرا در بين اموات از آن محروم ندارد، و از کسي که در زندگي دنيا مرا با احسانش سرپرستي نموده اميد دارم که در هنگام مرگ آنرا با بخششش قرين سازد.

خدايا! امر کردي کوتاهي کردم، و نهي فرمودي و انجام دادم، اين دستهايم است در مقابل آنچه انجام داده ام، و اين وجودم است که در اختيار تو نهاده ام، اگر مرا عذاب کني بر آن قادري، و اگر مشمول رحمتم قرار دهي عادت و شيوه تو احسان و نيکي نمودن است، اي مونس هر غريب در قبر تنهائي وحشتم را مونس باش.

اي داناي سرّ و پنهان، و اي برطرف کننده ناراحتي و بلا، به توجّهت به من در بين آنانکه مرده اند بر من تفضل نما، و در خانه وحشت و بلا مرا مشمول رحمتت قرار ده، در زندگي دنيا به من مهربان بودي، اي برترين نعمت دهنده در نعمت دادن، و بهترين احسان کننده در انعامش، نعمتهايت نزد من بسيار گشت، از شمارش آن عاجز بوده و از سپاسگزاري آن ناتوانم، پس تو را سپاس در مقابل نعمتهايي که ارزاني داشتي.

اي بهترين کسي که خواننده‏اي او را خواند، و نزديکترين کسي که اميدواري به او اميد داشت، به پيمان اسلام بتو توسل جسته و به احترام قرآن بر تو تکيه مي‏کنم، و با اعتراف به گناهان و خطاها به رأفتت پناهنده شده و اميدوار رحمتت هستم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و حاجتم را متحقق ساز، و مرا در راه فرمانبرداريت بکار گير، و پايان کارم را به خير خاتمه ببخش، و مرا از آتش رها ساز، و در بهشت ساکن گردان، و در حال زندگي و مرگ مرا به امر پنهانيم رسوا مگردان، و گناهاني که بين من و تو مي باشد را ببخشاي، و بندگاني که حقوقي از طرف آنان بر عهده من مي باشد را از من راضي گردان.

و مرا از کساني قرار ده از آنان خشنودي، و بر آتش و عذاب حرامشان ساخته اي، و اموري که از تو خواستم يا نخواستم را در دنيا و آخرت اصلاح نما، اي مهربان اي منت گذار، اي صاحب جلالت و بزرگواري، اي زنده و اي پابرجا، اي آنکه عالم خلق و امر براي اوست، مبارک است خداوندي که بهترين آفريدگاران است، بدرستيکه تو بخشنده و بزرگوار و توانائي.