دعاي آن حضرت بر آن دو نفر
خدايا! در مقابل آنچه انجام دادهاند آنان را با بدترين شکل نابود گردان، و از اشتباهاتشان در نگذر، و لغزششان را ناديده مگير، و آنان را يک لحظه مهلت نده، زيرا ايشان به دنبال حقي هستند که آن را رها کردند، و خوني که آن را ريختند. خداوندا! خواستار تحقق وعدهات هستم، چرا که فرمودي و فرمودهات حق است در مورد کسي که مورد ستم قرار گيرد: «خداوند او را ياري ميگرداند». خداوندا! وعدهام را تحقق بخش و مرا بخود وامگذار، بدرستيکه تو بر هر کار قادر و توانايي.
مدائني از عبدالله بن جناده روايت ميکند که گفت: در آغاز خلافت علي - که بر او درود باد - از حجاز به سوي عراق ميآمدم، از مکه گذر نمودم، و عمره انجام دادم، آنگاه به مدينه آمدم و داخل مسجد پيامبر شدم، شنيدم مردم را به اجتماع کردن فرا ميخوانند، مردم جمع شده و علي - که بر او درود باد - که شمشير به کمر داشت خارج شد، ديدگان به سوي آن حضرت متوجه گرديد، امام حمد و ثناي الهي گفته و بر پيامبر درود فرستاد، آنگاه در ضمن خطبهاش فرمود: