حقيقت گرايي و واقع نگري











حقيقت گرايي و واقع نگري



سياست اسلام و قرآن در تبليغ، براساس حقيقت گرايي و واقع نگري استوار است و تبليغي را که براساس دروغ، ريا، سازش‏کاري، نيرنگ، به کارگيري ترفندها و سوژه‏هاي گمراه کننده باشد منع نموده است.

اتخاذ چنين سياستي، سرلوحه کار امام علي بن ابي‏طالب(ع) و ساير رهبران الهي بوده است، آنها به جز حق، تکلم نمي‏کردند و با حُسنِ عمل، اخلاق و رفتار به هدايت ديگران مي‏پرداختند و اسوه حسنه در تبليغ و دعوت بودند. اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد:

«واللّه ما معاويةُ بادهي منّي ولکنَّه يَغْدِرُ و يَفْجُرُ وَ لولا کراهيّةُ الغدرِ لَکُنْتُ مِنْ ادْهَي النّاسِ ولکن کل غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ و کلُّ فَجْرٍ کَفْرَةٌ و لِکُلِّ غادرٍ لِواءٌ يُعْرَفُ به يَوْمَ القيامَة...؛ به خدا قسم، معاويه از من زيرک‏تر نيست، لکن او با نيرنگ و گناه و بي‏پروايي عمل مي‏کند و اگر نبود نفرت از حيله و نيرنگ، من زيرک‏ترين مردم بودم ولي هر مکر و نيرنگي گناه است و هر گناه کفر است و براي هر نيرنگ باز پرچمي است که در روز قيامت بدان معرفي مي‏گردد.»

تعهد آن حضرت تا آنجا بود که يارانش را از کاربرد واژه‏ها و کلمات زشت برحذر مي‏داشت، حتّي نسبت به معاويه و يارانش که از هر تهمت ناروا و خلاف شرع باک نداشتند.

در نهج البلاغه آمده است:

هنگامي که امام(ع) شنيد جمعي از اصحابش همانند حجر بن عدي و عمروبن حَمق، در جريان جنگ صفّين به سپاه شام فحش مي‏دهند، فرمود: «انّي اکْرَهُ لَکُمْ ان تکونوا سبّابين ولکنّکم لَوْ وصفتُم اعمالَهُمْ و ذَکَرْتُمْ حالَهُمْ کانَ اصْوَبَ في القول؛ من خوش ندارم که دشنام دهنده باشيد، امّا اگر به توصيف اعمال آنها مي‏پرداختيد و جنايات و کارهاي ناشايست آنها را براي مردم برمي‏شمرديد، به سخن راست نزديکتر بود.»