كاربرد اصول روانشناسي











کاربرد اصول روانشناسي



يکي از مؤثرترين ابزارهاي تبليغ و عوامل موفقيت آن در جذب مخاطب، روانشناسي تبليغ است.

گرچه اصول روانشناسي در تبليغ به صورت کلاسيک از ابتکار علوم معاصر است ولي سيره رهبران الهي و ائمه اطهار(ع) نشان مي‏دهد که آنان همواره در شيوه تبليغي خود به اصول روانشناسي فردي و اجتماعي توجه کامل داشته‏اند و در سيره تبليغي اميرالمؤمنين(ع) موارد فراواني ديده مي‏شود که اين اصول را از جمله: تحريک عواطف و احساسات، تنبيه و تشويق، تکرار، تحقير دشمنان و تکريم دوستان و... را به کار برده است.

بهترين نمونه آن، زماني است که لشکرش با لشکر معاويه در صفّين به يکديگر مي‏رسند و لشکر معاويه پيشدستي مي‏کنند شريعه (محل ورود آب) را گرفته و آنان را از برداشتن آب مانع گشتند و امام(ع) مي‏خواست که اين مشکل را از پاسخ اهل دوزخ

اَلا تَسْمَعُونَ اِلي جَوابِ اَهْلِ النّارِ حينَ سُئِلُوا: ما سَلَکَکُمْ في سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّين

آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمي‏دهيد که وقتي از آنها مي‏پرسند: «چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ مي‏گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»(بحارالانوار، ج82، ص224)

طريق مذاکره تمام کند و معاويه اين عمل را براي خود موفقيتي به حساب مي‏آورد و از هرگونه مذاکره خودداري مي‏کرد. در اينجا بود که در برابر لشکرش قرار گرفته و چنين خطابه‏اي ايراد کرد:

«قَدِ استَطعموکُمُ القتالَ فاقِرّوا علي مَذَلَّةٍ و تأخيرِ مَحَلَّةٍ، أوْرَوّوا السّيوفَ مِنَ الدّماء تَرْوَوْا مِنَ الماء فالموتُ في حياتِکُم مقهورين، والحياةُ في موتِکُمْ قاهرين، ألا و انَّ معاويَةَ قادلُمَةً مِنَ الغَواةِ و عَمَّسَ عليهمُ الخَبَرَ حتّي جَعَلوا نُحورَهُمْ اغراضَ المنية؛ همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد مي‏طلبد، اکنون دو راه در پيش داريد يا تن به ذلّت و پستي و عقب ماندگي دادن يا تيغ‏ها را با خون خود سيراب کردن و سپس سيراب شدن. مرگ اين است که زنده باشيد امّا مقهور و مغلوب، زندگي آن است که بميريد، امّا غالب و پيروز. همانا معاويه گروهي ناچيز از گمراهان را به دنبال خود کشانده و حقيقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا که گلوي خويش را هدف تيرهاي شما که مرگ را همراه دارد قرار داده‏اند.»

با بيان اين چند جمله حماسي احساسات آنان را تحريک و تهييج مي‏کند، خون‏ها را به جوش و غيرت‏ها را به خروش مي‏آورد. لشکر خود بخود حرکت مي‏کند و ياران معاويه را به عقب مي‏رانند و شريعه را در اختيار مي‏گيرند.