خطبه 093-در فضل رسول اكرم












خطبه 093-در فضل رسول اکرم



[صفحه 246]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است که در ستايش خداوند يکتا و اوصاف انبياء و اولياء بيان فرموده: با برکت و فضل است آنچنان خداونديکه همتهاي بلند او را درنيابد، و زيرکيهاي هشياران به او نرسند، (افکار و انديشه‏هاي خردمندان از رسيدن بکنه ذانش عاجز و زبون‏اند) اوليست که پاياني برايش نبوده، تا پايان پذيرد، و آخري از برايش نيست تا تمام گرد (فردي است ازلي و قائم بالذات که تا ابد همه موجودات به او منتهي ميشوند، و او از اول و آخر بودن که از لوازم جسم است منزه و مبري است).

[صفحه 248]

قسمتي از اين خطبه در وصف پيغمبران مخصوصا پيمبر اسلام و آل اطهارش عليهم‏السلام ميباشد خداوند تعالي بامانت نهاد پيغمبران را در نيکوترين امانتگاه، و قرارداد آنان را در بهترين قرارگاه پيوسته آنان را از صلبهاي نيکوي پدران برحمهاي پاکيزه مادران منتقل فرمود (پدران و مادرانيکه همه موحد و خداپرست بوده و هيچگاه برخلاف رضاي خدا قدم برنداشته بودند) هر گاه يکي از آنها ميگذشت ديگري از آنها براي نشر دين حق بجاي او قيام ميکرد (همين طور احکام الهيه در دست پيغمبران دست بدست گردش ميکرد، و مردم بوسيله آنان هدايت ميشدند) تا اينکه دين کريم خداوند سبحان به حضرت پيمبر آخرالزمان تفويض گرديد (تا آنرا بهمه عالميان رسانده، و بشر را از وادي گمراهي برهاند) پس خداوند آن حضرت را از گرامي‏ترين معدنها، و نيکوترين اصلها رويانيد، رويانيد او را از همان شجره که پيغمبران ديگر را از آن رويانيده، و اوصيا خود را از آن برگزيده بود، خاندان او بهترين خاندانها خويشاوندان او بهترين خويشاوندان، و شجره او بهترين شجره‏ها است، درختش در (باغ) حرم روئيده، و در بوستان مجد و کرم قد کشيده، داراي شاخهاي است بلند، و ميوه‏هائي است که دست هيچکس به آن نر

سيده، (علي ابن ابيطالب و ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين شاخ و ميوه اين درختند، که هيچکس بپايه علم و دانش و مقام آنها نميرسد، چنانچه در کتاب بصائر الدرجات از حضرت صادق عليه‏السلام روايت است که فرمود مراد از آيه شريفه اصلها ثابت و فرعها في السماء خانواده محمداند) پس پيغمبر اسلام پيشواي پرهيزگاران، و روشني ديده هدايت يافتگان است، چراغي است روشنائيش درخشان، و ستاره‏ايست که انوارش تابان، و آتش زنه‏ايست که شعله‏اش در برق و لمعان است، استقامت روش او، و هدايت طريقه او است، سخنش جدا کننده (حق از باطل) و فرمانش از روي عدل و داد است، آن حضرت هنگامي به پيغمبري مبعوث شد که مدتها بود کسي برسالت نيامده، و مردم از راه حق منحرف، و امتهاي پيغمبران پيشين در غفلت و ناداني سرگردان بودند.

[صفحه 249]

قسمتي از اين خطبه در ترغيب مردم بسوي کردار نيک است (بندگان خداي) خدا رحمتتان کند، عمل کنيد بر نشانهاي آشکار (روش ائمه طاهرين را سرمشق و دستورالعمل زندگي خويش قرار دهيد تا رستگار گرديد) پس راه هدايت روشن و هموار و شما را بسوي بهشت دعوت ميکند، و شما هم در خانه هستيد که ميتوان در پرتو فرصت و فراغت آن (از کارهاي نيک) خوشنودي خدا را بچنگ آورد، (پس در اين کار کوتاهي نکرده، خاطر خدا را از خود خوشنود، و وسيله ورود به بهشت را اينجا فراهم سازيد) و حال آنکه نامه‏ها (ي اعمال) گشوده و خامه‏ها (براي نگارش کردارتان درآن نامه‏ها) جاري و بدنها سالم، زبانها آزاد، توبه پذيرفته، و کارهاي ستوده مقبول است پس در اينصورت بکوشيد نامه‏هاي اعمال خود را از حسنات پر کرده، به توبت و انابت سيئات آنرا محو سازيد).


صفحه 246، 248، 249.