خطبه 087-در بيان هلاكت مردم












خطبه 087-در بيان هلاکت مردم



[صفحه 203]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است که مردم را بجهت اختلافات در دين و پيروي نکردنشان از پيشوايان نکوهش ميفرمايد: پس از حمد و ثناي خداوند پاک، و درود بر روان پاکيزه پيمبر، بدرستيکه خداوند هيچيک از ستمگران گيتي را در هم نشکست، مگر پس از آنکه مرگ آنان را بتاخير افکند و زندگيشان را وسعت داد (تا خوب پيمانه ظلمشان لبريز شده، و از کارهايشان دست بر نداشتند) و شکستگي استخوان هيچيک از امتهاي گذشته را بهبودي نبخشيد، مگر پس از نابوديها، و رنجهاي بسيار (پس اگر شما هم احيانا دچار دست ستمگران و ديکتاتوران خود سر شديد خيلي بي‏تابي و جزع نکنيد، و بدانيد خدا زود گردن گردنکشان را شکسته و دست جورشان را بر ميتابد) و در رنجها و سختيها که به استقبال شما شتافته، و شما به آنها پشت کرده‏ايد، محلي است از عبرت (من از اينکه شما از گذشته درس عبرت و پندي نياموختيد سخت متعجبم) گر چه نه هر دارنده دلي خردمند، و نه هر دارنده گوشي شنونده، و نه هر دارنده چشمي بيننده است (تا با دلي دانا، و گوشي شنوا، و چشم بينا، گذشته را آئينه عبرت آينده قرار داده از آن پند گيرد، و فريفته نقش و نگار عروس دلفريب جهان نگردد) وه که چه قدر من در شگفتم،

چرا که بشگفت اندر نباشم، از کجرويهاي اين گروه گوناگون و اختلافاتي که در دين با يکديگر دارند (در صورتيکه دين و کتابشان يکيست معذالک از هم جدا و روي اميال و هوسهاي خود بنام دين عمل ميکند) نه از دنبال پيغمبري راه برميگيرند، و نه از کردار وصيي پيروي ميکنند نه بغيب ايمان آورده (و آنچه را که از قيامت نديده‏اند تصديق ميکنند) و نه از غيبت و بدگوئي هم ديده ميدوزند (و اين اختلاف و بي‏ايماني و عيبجوئي از يکديگر باعث شده که آنان) به امور مشتبه عمل کرده، در راه خواهشهاي نفساني گام مينهند (و بر طبق عقيده سخيف و راي نادرست خويش) هر چه را که خوب بدانند خوب، و هر چه را بد شماراند بد است، در حل مشکلات بخودشان پناهنده شوند، و در امر گشايش مبهمات با راي (نادرست) خودشان تکيه زنند، هر يک از آنان (را که بنگري) از آنچه که (از امر دين) ميبيند امام و پيشواي نفس خويش است، و بخيال خام و راي پوچ خود بندهاي استوار، و دلايل محکمي (از پيش خويش) ساخته، و به آنها چنگ در افکنده است (خلاصه بدين و احکام الهي پشت پا زده، و دل بسته آراء و عقايد ناهنجار خويش است)


صفحه 203.