كلمه غريب 004












کلمه غريب 004



[صفحه 1125]

هر گاه دختران بحد رشد و کمال رسند (و لياقت تصرف در اموالشان را پيدا نمايند براي شوهر دادن آنان از کسان ديگر) خويشان پدريشان سزاوارترند، سيدرضي (ره) فرموده است: بجاي نص الحقائق، نص الحقاق نيز روايتشده است، و نص پايان چيزها و آخر رسيدنها است همچون نص در سير که منتها درجه قدرت چارپا در رفتار است، چنانچه بهنگاميکه ميخواهي مطلبي را با دقت تمام کنجکاوي کرده و از شخصي بپرسي گوئي نصصت الرجل عن الامر بنابراين از لفظ نص الحقاق حضرت اراده فرموده‏اند منتها درجه کمال دختران را که آن انتهاي خردسالي آنان است و اين کلمه از فصيح‏ترين و عجيب‏ترين کنايات است که حضرت از اين مطلب ايراد فرموده‏اند ميفرمايد: بهنگاميکه دختران بسر حد تميز و کمال رسيدند خويشان پدريش هرگاه محرم باشند مانند برادران و عموهايش براي شوهر دادن آن دختر سزاوارترند، و حقاق همان محاقه و جدال و نزاع مادر دختر با خويشان پدري او در سر دختر است و سخن هر يک از آنها بديگري که من از تو سزاوارترم از آن رو است که گويند حاققته حقاقا مثل جادلته جدالا و گفته شده است که منتهاي حقاق کمال عقل و ادارک دختر است، زيرا مراد حضرت منتها و رسيدن هنگامي است که حقوق و ا

حکام واجب ميگردد، و آنکه نص الحقائق روايت کرده است حقايق را جمع حقيقت گرفته است، اين معنائي است که ابوعبيد قاسم ابن سلام آورده است لکن آنچه نزد من است اين است که مراد بنص حقاق اينجا رسيدن دختر بحدي است که جايز است او را تزويج کردن و حقوقش را بتصرفش دادن، همچون تشبيه کردن بحقاق از شتر، آن جمع حقه و حق است، و آن شتريست که سه سال را تمام کرده داخل در سال چهارم شده باشد، و در اين هنگام بحدي ميرسد که سوار شدنش و تند راندنش ممکن است، و حقايق نيز جمع حقه است، پس اين دو روايت برگشتشان به يک معنا است، و اين به روش عرب شبيه‏تر است از معنائيکه اول ذکر شد.


صفحه 1125.