خطبه 070-در نکوهش مردم عراق
[صفحه 158] از سخنان آن حضرت عليهالسلام است که در نکوهش اهل عراق فرمايد: زيرا در جنگ صفين همينکه آثار فتح و پيروزي اميرالمومنين نمايان شد عمروعاص حيله معروف را بکار بسته قرآنها را بر سر نيزه زد عراقيها گول خورده و آن حضرت را مجبور کردند مالکاشتر را برگردانده و دست از جنگ بکشد) پس از ستايش خداوند تعالي و درود بر پيغمبر اکرم اي اهل عراق شما (فيالمثل) مانند آن زن آبستني هستيد که بار حمل را بکشد تا وقتي که مدت تمام شده (هنگام زائيدن برسد آن وقت) بچه را مرده بيندازد و شوهرش هم بميرد (و بعد از آنکه) مدت بيشوهريش بطول انجامد خودش هم بميرد و ميراثش را دورترين اشخاص ببرند (شما بار توانفرساي جنگ را بدوش کشيده، متحمل رنجها و سختيهاي آن شديد لکن همينکه نسيم فتح و پيروزي در وزيدن شد پند مرا نشنيده، و برفع مصاحف گول خورده، دشمن را بر خون و مال خويش مسلط ساختيد) آگاه باشيد به خدا قسم من از روي اختيار بسوي شما نيامدم بلکه به آمدن مجبور شدم (من براي راهنمائي شما و خاتمه جنگ جمل آمدم پس از آن جنگ صفين پيشامد کرد، قهرا مدت توقفم در کوفه بطول انجاميد) شنيدهام شما (بيخردان گرد هم نشسته و) گفتهايد علي مردي است دروغگو، خ دا شما را بکشد (و دهنتان را بشکند) من (براي چه دروغ بگويم و) بر که دروغ ببندم بر خدا، منکه اول ايمانآورنده به او هستم بر رسول، من که نخستين تصديق کننده او ميباشم، نه به خدا قسم اينطور (يکه شما خيال کردهايد) نيست (لکن چيزيکه هست) سخنان من همه صحيح و گفتارم همه فصيح است (و آن روزيکه من آنها را از پيغمبر فرا ميگرفتم) شما (بکس شمرده نشده و داخل آدم نبوده) لياقت شنيدن آنها را نداشتيد (عقولتان از ادراک آنها عاجز بود، اي اهل کوفه) مادر بعزاي شما بنشينيد (آخر) من که (علم و دانش را) براي شما بيبها پيمانه ميکنم، (و در تعليمات مذهبي و قضائي و کشوري و لشگري) اگر نگهدارنده پيدا شود (که آنها را در خويش حفظ کند همه را بيان کرده و اصلا توقع مزدي ندارم ديگر براي چه اينقدر از دست شما رنج بکشم) البته راستي گفتار مرا پس از اين خواهيد دانست (باشد تا قيامت بکيفر اينهمه کردارهاي بيجا و گفتارهاي ناروا خدا شما را به آتش دوزخ سرنگون کند).
صفحه 158.