حکمت 363
[صفحه 1174] هيچ شرف و ارجمندياي از گوهر اسلام والاتر، و هيچ بزرگي و عزتي از تقوا عزيزتر، و هيچ دژ استواري از خودداري از گناهان نيکوتر، و هيچ شفيعي از توبه رهانندهتر، و هيچ گنجي بينياز کنندهتر از قناعت، و هيچ مالي فقر را دور کنندهتر از خوشنودي بدانچه که ميرسد نيست (که نيست) هر آنکه بدانچه ميرسد خورسندي ديد البته اساس آسايش را نيکو بساطي گسترده است، رغبت بدنيا پيدا کردن مرکب رهوار رنج و گشاينده درهاي گرفتاري است، حرص و آز، کبر و گردنکشي رشک و حسد (سه خوي زشت و نابهنجاراند که) انسان را به فرو افتادن در گناهان ميخوانند (و شخص را به بدکاري ميکشانند) بدکاري گرد آورنده کليه زشتيها و بديها است.
صفحه 1174.