حكمت 313












حکمت 313



[صفحه 1155]

عبدالله عباس وقتي ميخواست آن حضرت را وادار بکاري کند که ميل مبارک حضرت با آن همراه نبود لذا بدو فرمود: (پسر عباس در هر امريکه من با تو مشورت ميکنم) تو را سزد که مرا راهنمائي کني، من هم راي و انديشه خويش را در آن مي‏سنجم (اگر راي تو را موافق يافتم پيروي ميکنم و) اگر پيروي نکردم تو بايد از من پيروي کني (زيرا من چيزي را که نميداني ميدانم، و اگر نباشد راعي و رعيت در افکار مساوي باشند امام را بر ماموم فضلي نيست، و ظاهرا اين در موقعي بود که حضرت بخلافت ظاهري رسيده و ابن عباس از بس شيفته و دلباخته حضرت بود براي اينکه سرکشان ياغي نشوند و کار خلافت بسامان شود از حضرت درخواست کرد که معاويه را در شام و طلحه را در بصره و زبير را در کوفه امارت دهد و شايد در اين باب پس از مشورت با حضرت اصراري کرده باشد، حضرت فرموده باشند من براي ديگران دين خويش را تباه نسازم آنگاه فرمايش بالا را ايراد کرده باشند).


صفحه 1155.