خطبه 052-در نكوهش دنيا












خطبه 052-در نکوهش دنيا



[صفحه 135]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه السلام است (که در بيوفائي دنيا و ترغيب مردم به اعراض از آن بيان فرموده) و اين خطبه پيش از اين بروايت ديگر نقل شده، و اکنون آنرا از روي روايت ديگري ذکر ميکنيم چونکه آن دو روايت غير از يکديگرند. آگاه باشيد جهان بسوي نيستي و نابودي رو نهاده و (هر آن و ساعتي) در گذشتش را بما اعلام ميدارد، و خوبيهاي آن پشت کرده، و بتندي ميرود (هنوز انسان از نعمتش برخوردار نشده که آن نعمت زايل ميشود و از بهار جواني غنچه عيشي نچيده که خزان پيريش از پي در ميرسد، صحتش با دردمندي قرين، و شاديش با اندوه فراوان همران است) پس او است که همواره اهل خويش را به نيستي صلا ميزند و همسايگانش را بسوي مرگ (و قبر) ميکشاند، شيرينيش بسي تلخ و (شراب) صافش بسيار دردآلود و تيره است و (نسبت بعمر و زندگاني اهل هر زماني) باقي نمانده است، از آن بجز ته مانده‏اي باندازه آب کمي که (گرم و بيمزه) در ته مطهره باقيمانده باشد، يا بمقدار جرعه آبي که در ته ظرفي که با آن در موقع کم آبي آب تقسيم ميکنند مانده باشد، (عرب را عادت اين است که هنگام تشنگي اگر آبي در بيابان بيابند قدري ريگ در ته ظرفي ريخته وبقدري آب در آن ظرف بريزند که

ريگها را بپوشاند پس هر يک از تشنگان آن مقدار آب را براي رفع تشنگي بنوشد و آن ظرف را مقله خوانند) و اگر آن آب را تشنه بنوشد سيراب نگردد پس بندگان خداي اکنون با عزمي ثابت از اين خانه که اهل آن محکوم بفنا و نيستي هستند کوچ کنيد، مبادا که آرزوي آن بر شما چيره شود، و زمان زندگانيش بنظرتان دراز آيد (که اين هر دو بسي ناچيز و اندکند) به خدا سوگند اگر مانند شتران فرزند مرده که از سوز درون بفرياداند فريا زاري برآريد و همچون کبوتران محزون ناله و آواز برداريد، و مانند رهبانان صوامع از دنيا و اهل و مال گذشته بحال تضرع و زاري بسوي خداي روي آوريد و از او در خواست نزديکي و قربت نمائيد تا مگر منزلتي در نزد خودش براي شما بالا برد، گناهي که در کتب او ثبت و فرشتگانش آن راضبط کرده‏اند بيامرزد البته اينها در برابر ثوابي‏که (در اثر فرمان برداري از او) براي شما چشم دارم کم اند و (همچنين) کم‏اند در برابر عقابيکه (در اثر نافرماني از او) من بر شما ترسانم (خلاصه ثواب و عقابي ک‏ه من در راه امر به اطاعت يا گناهکاري و معصيت خدا در نظر گرفته‏ايد و آنچه را که من در آن امر مي‏بينم از حيطه تصرف اوهام و عقول شما بيرون است پس شما بايد در تمام او

امر و نواهي پيرو امر و نهي بوده و از فکرهاي نارساي خويش ديده بپوشيد، به خدا سوگند اگر دلهاي شما از فرط عشق به خدا (درون سينه‏ها بدانسانکه آهن در کوره ميگذارد بگدازد و گداختني و اگر ديده‏هاي شما از ترس او بجاي اشک خون روان کنند، و ماداميکه جهان سر پا است زندگاني خويش را بهمين حال بگذرانيد، و دقيقه از کوشش و جديت (و سوختن و گريستن) در اين راه فروگذار نکنيد، باز تمام اين کارهاي شما در برابر نعمتهاي بزرگ خدا، و راهنمائي او شما را بسوي ايمان به او بسي اندک و ناچيزند.

[صفحه 137]

پاره از اين خطبه درباره حيواني است که روز عيد قربان قرباني ميشود: از جمله شروط شايستگي حيوان قرباني تماميت گوش و سلامتي چشم او است (حيوانيکه گوشش بريده يا چشمش معيوب باشد براي قرباني صلاحيت ندارد) پس اگر چشم و گوشش سالم و تمام باشد قرباني درست و تمام است، و نيز اگر شاخش شکسته و هنگام رفتن بسوي قربانگاه ميلنگد باز قرباني درست نيست (خلاصه گوسفند قرباني بايستي از تمام نقايص و عيوب برکنار باشد) سيدرضي ره فرمايد: منسک در اينجا بمعني قربانگاه است (نه بمعني پرستشگاه).


صفحه 135، 137.