حكمت 202












حکمت 202



[صفحه 1105]

داد و دهش آبروها را نگهبان، و بردباري براي نادان روپوش است (و عيوب وي را ميپوشاند) گذشت از گناه سبب پاکي و پايداري پيروزي است، هر آنکه با تو بکار بيوفائي است دوري گزيدنت از روي پاداش او است (او را از خويش بران و باو بفهمان که بيوفايان شايسته دوستي نيستند) در کارها با ديگران شور کردن هماره بمقصد يافتن است، آنکه به راي و انديشه خودش (از مشورت کردن با ديگران) بي‏نياز شد خويشتن به تباهي افکند، شکيبائي پيشامدهاي روزگار را دور کننده، و بيتابي زمانه را از ياري دهندگان است (خورشيد و ماه در سپهر ميچرخند و بشر را در زير آسياي سنگين حوادث ميسايند، جزع نيز چنين است) پر ارج‏ترين توانگري بدون آرزو زيستن است (و با فلک سرگران بودن) بسا هوش و خرد که در چنگ اسير لکن هوس بروي امير است، نگهداري تجربه (و آن را بهنگام بکار بستن يکي از موفقيتها است، با مردم بکار دوستي بودن خويشاوندي و بهره‏مند بردن است، هيچگاه از غمگين و رنجيده خاطر (يکه او را با خشم از خويش رانده) دل آسوده مباش (که او بگاه فرصت آن کند که با وي کرده).


صفحه 1105.