خطبه 044-سرزنش مصقله پسر هبيره












خطبه 044-سرزنش مصقله پسر هبيره



[صفحه 126]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است که هنگاميکه مصقله ابن هبيره الشيباني از عراق گريخته و در شام نزد معاويه رفت ايراد فرموده: و آن داستان چنان است که پس از جنگ صفين گروهي از (بني‏ناجيه) مايل بخوارج شده روي بمدائن آوردند تا به آنها ملحق شوند حضرت معقل ابن قيس رياحي را با دو هزار سوار بجنگ ايشان مامور کرد معقل در کنار درياي فارس با آنها جنگيده رئيس آنها را که خريت ابن راشد بود کشته و طايفه از نصارا را که پس از اسلام مرتد شده بخريت پوسته بودند اسير کرد در مراجعت گذارش بشهر (ارده شير خره) که مصقله در آنجا از جانب اميرالمومنين (ع) فرماندار بود افتاد اسيران در نزد مصقله بناليدند و او ترحما آنها را بپانصد هزار درهم از معقل دخريداري و آزاد کرد معقل درکوفه قضيه را بعرض حضرت اميرالمومنين (ع) رسانيد حضرت پس از چندي بمصقله نوشتند يا وجه را بفرست و يا اگر نداري حاضر شو بکارت رسيدگي شود مصقله حاضر شده دويست هزار درهم پرداخت و مابقي را ببعد موکول ساخت لکن پس از چند روزي از عراق فرار کرده در شام بمعايه پيوست و مورد تکريم فراوان او قرار گرفت لذا حضرت فرمودند) خدا روي مصقله را زشت سازد کاري کرد مانند بزرگان (که اسي

ران را خريداري و آزاد ساخت) و فرار کرد فرار کردن بندگان، پس هنوز مدح کننده را گويا نکرده خاموش ساخت و توصيف کننده تصديقش نکرده بنکوهشش پرداخت اگر اقامت گزيده و نميرفت هرچه ميسرش ميشد از او ميگرفتيم. مابقي را منتظر فراواني مال او ميشديم (او که به آزاد کردن اسيران مورد ستايش مداحان قرار گرفت نبايد براي تاديه باقي وجه آنها اسباب نکوهش و بد نامي خود را نزد مردم فراهم آورد و فرار کند)


صفحه 126.